🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بومرنگ

(ثبت: 7987) اسفند 11, 1396 

گوشه ای از مقاله ای قدیمی

            بومرنگ………..

نویسنده علی احمدی |داستان کوتاه| 
اتفاقی مکرر و راهکاری ساده و ابتدایی را نظاره میکنیم و با اینکه جواب را به شفافی کریستال میبینیم و میدانیم هرگز به کار نمی بندیم …منظورم آن قسمت مکرر از زندگی است که با این سوال روبرو میشویم: من که نیت خیر …عمل صالح…و اقدام درست دارم و از همه مهمتر با اعتقاد خودم انرژی درست را تقاضا میکنم یا توکل یا دعا یا مدیتیشن پس چرا؟؟؟ چرا گره ؟؟؟چرا درست نمیشود؟؟؟ و سوالاتی از این دست که معروف ترین آن این است خدایا از ته دل خواستم دعا کردم درستی پیشه نمودم پس چرا حاجتم روا نمیشود؟؟؟؟ طبعا همه پاسخ را به نوعی میدانیم و عجیب آنکه در تجمیع توضیح مشکل داریم یا شاید نسیان کار خود را میکند……مدت مدیدی یافتن یک جواب علمی و درست و شسته رفته ذهن مرا مشغول نمود تا روزی در یک پارک تفریحی قدم میزدم و دو جوان را مشغول بازی با بومرنگ دیدم ….جالب بود برای شما هم اتفاق افتاده که ناگاه مانند الهام گرفتن یک مثنوی از ذهنتان جواب میگذرد…دقیقا دریافتم آنچه میخواستم…ما انسان ها ناکام میمانیم چون با خلوص نیت میخواهیم و غافلیم که برای خود میخواهیم و هرگز انرژی نیک را به سوی دیگری سوق نمیدهیم تا با سرعتی بیشتر به سوی خودمان بازگردد…بومرنگ را هر چه با اشتیاق و سرعت بیشتر پرتاب میکردند با سرعتی زیاد تر به سوی آنها جذب میشد….این نتیجه منسجم من حقیر بود که خواستم با اساتید خودم مطرح نمایم هر چند درس تکراری در محضرشان پس میدهم اما همه معترفیم که فراموشی جز لاینفک اندیشه انسان است ….در نهایت یک سوال نقش بست در ذهنم چگونه آن جوان با اطمینان صد در صد بومرنگش را به سوی ناکجا پرتاب میکرد؟؟؟چون یقین داشت به سوی خودش بازمیگردد ولی در دعا کردن در تبادل اندیشه های نیک در باورهای زیبا و دستیابی به نعمات و موقعیت ها فقط به گوشمان یک چیز میرسد ….من …..به من بده ….خدایا مرا دریاب….من نذر میکنم….من میخواهم ….من قانون جاذبه بلدم …من …من ومن ….و در آخر منی مغموم و افسرده که در آخر عمر بر سر ایمان خویش میلرزد …….شرمسارم از تضییع اوقات ناب شما …من مدتی است تصمیمی گرفتم و عمل بدان را جز برنامه روز نگاشتم اگر با من هم عقیده اید بیایید بومرنگ های باور و حوائج و آرزوهایمان را پرتاب کنیم و دیگرخواه باشیم زمانی مشکل دیگری حل شود مشکل تو پیشتر در مسیر حل شده …به پاس نیکی در دجله زمانی در بیابانی مخوف باز خواهی یافت بومرنگ باورت را…چند روزی است اتفاقی زندگی مرا به چالشی عمیق کشانده ولی برای تک تک شما دعای خیر میکنم نه برای خودم …بارالاها مشکل دیگران را حل کن مسایل من حل میشود ای نیروی برتر همین الان هر که به قدر آهی حس منفی دارد آن را مثبت گردان ارواح پاک مردگان را قرین مرحمت فرما بتابان آفتاب عشق خودت را و مست کن عاشقان راهت را تو به دیگران بده تا بتوانم قدرتت را ببینم بومرنگم را هدایت کن تا برود آنجا که نیاز است و رفع نیاز گرداند مرا نه پروردگارم دیگران را دریاب تا در مسیر گذر از من با سوی آنها نفس قدسی تو بومرنگم را بازگرداند و گره کارم گشاده شود …زیاده گفتم زیاده تر عرضی نیست به امید رها کردن بومرنگ هایتان به آن سوی دریاچه امید که سهم شما نیست ….یا حق بابک حادثه

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (5):

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    اسفند 11, 1396

    درود بر شما. التماس دعا

    • علی احمدی

      اسفند 11, 1396

      سپاسمندم از مهرتان جناب رضاپور گران ارج

      بر ترکه تواضع می کوبید استاد چیره دست مانا بمانید تا بیکرانه عشق

  2. Z .M

    اسفند 19, 1396

    درود بر شما جناب احمدی گرانقدر برادر بزرگوارم

    متن بسیار زیبا و جذابی بود

    بله چقدر خوب است انسانها در حق هم دعا کنند و گره از کار هم بگشایند

     قطعا خداوند گره از مشکلات انسان می گشاید

    و این فقط یاد خوب است که از انسانها در ذهن باقی می ماند…

    مانا و نویسا باشید.

    • علی احمدی

      اسفند 20, 1396

      سپاس تا بیکرانه افق حامی همیشگی من حقیر سرکار خانم میرزایی استاد بی بدیل نوشتار

      بسیار بنده نوازی فرمودید …درودهااااا بر شما

  3. پرینازاحمدی

    اسفند 7, 1398

    فوق العاده تاثیرگذار و عمیق بود❤️❤️❤️❤️

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا