🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گرگ و میش
من از خیال منظره سرشار گشته ام
همپای کبک و هوبره و سار گشته ام
چندی ز لحظه های تب آلود جلگه ها
در های و هوی زنجره بیمار گشته ام
مهتاب را به دست گل و پونه داده ام
از گرگ و میش خاطره هشیار گشته ام
دنبال عشق و بین علفزار و سال ها
دور از غبار پنجره صد بار گشته ام
سرپنجه های سوسن و اسپند و تلخه را
پیش از نگاه شب پره بسیار گشته ام
پوپک اذان گوش مرا ساز کرده بود
من با سرود حنجره بیدار گشته ام
در تنگنای کشمکش کم فروغ شهر
در کوچه های یکسره آوار گشته ام
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آذر 18, 1398
با سلام و درود خدمت آقای معصومی عزیز
شعر بسیار زیبایی بود
دست مریزاد
🌹🌹🌹🌹🌹
مهتاب را به دست گل و پونه داده ام
از گرگ و میش خاطره هشیار گشته ام
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آذر 18, 1398
سلام و تقدیم احترام
جناب آقای علی معصومی
حضورتان در انجمن ادبی شعر پاک روشنی چشم دوستان است
دعوت می کنم از صفحه هم اندیشی دیگری در هنر، کارگاه اول واقع در بخش چرخان آخرین مطالب سایت بازدید فرمایید
http://sherepaak.com/219028/کارگاه-اول
منتظر مشارکت ارزشمندتان و خواندن از قلم زیبای شما در صفحه کارگاه اول هستیم
🍃🌸🍃
پاسخ
آذر 18, 1398
پوپک اذان گوش مرا ساز کرده بود
من با سرود حنجره بیدار گشته ام
دست مریزاد استاد معصومی عزیز
درودها
🌈🌈🌺🌸🌺🌈🌈
پاسخ
آذر 18, 1398
درود بر شما استاد معصومی.
بی نهایت زیباست سروده دل نشینتان.
زنده باشید
پاسخ
آذر 18, 1398
سلام و درود
بسیار زیباست🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
پاسخ
بستن فرم