محمد- علی زرندی( محمد علییاری)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در باغِ ایینه، رخسار تو، بی نهایت است
این بی نهایتیِ ی خوبی تو، همچو آیت است
از یک تبسم او ، خونِ تاک، تند می دود
آن برگ مست تاک بین، چه طربناک حالت است
گر تو نقاب، ز رخ، بر کنی، محشری شود
تمثال بی مثال تو، در باغ، سرو قامت است
بنیاد شوق در دل هر ذره ریختی
آوازِ ردِ پای تو، در باغ، چه شیرین حکایت است
ای گل! چو پرتو تو بیفتد به مردهِ باغ
بر یاسمین و لاله و گل، این، خوش بشارت است
بر ریشه های خفته این باغ، گر، تو هو زنی
این های و هوی تو در باغ، عین عنایت است
دنیا پر از گل است، ولی گل به دل یکی ست
دل بستن به غیر تو قطعاً خیانت است
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
بستن فرم