![صباغ کلات](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_36.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پنسمان ؛ با ,, شصت- اشاره،، تُکمهء زنگی- مسی
ای…بخشکی شانس ! شاسی ، بوده. شیفت انفجار
گرچه، دستی، برعصا بودم ؛ به قد قامت ، که خون
شد بلرزک پرپری ؛ پُر شبهـه ! افتـاد ؛ از فشـار !
عینـک م افتـاد ؛ در میـدان میـن ! مـن ، پـال پـال
هی ، دو,,آلا دانه اش ،، ! نا دیده . هاء کردم ؛ بُخار
زیـر بمبــاران اخـم و تَخـم » و ابـرو ، پیـچ پیـچ
مـن ! ,,پسـا محتـاطیـان ، سنگـر بگیر ، از انتحار ،،
شیونِ یک بار ، مصرف کرد مرگ؛ از سیبِ بغض
پنجه ,, نارنجـک ،، کشید . از ضامنی بی اعتبـار !
هیـرو شیمای ,, ده و ده ،، یک جهنم ، حرف شد
برفیَ است . اسب حلب ؟یا مسکویچ، آتش سوار؟
بعدِ توفـان ، دیدم : آرام ش ؛ قِزل ریزانه ، پوست
شد سکوت انگشت بر لب ؛ هیس ! اتـاق انتظـار
من ، لهیده ، ضربه خورده، مرده ؛ از ترس تقاص
پانتومیم : انگشت. و انگشتار و تخت ! وطرزِ کار !
شصتِ من ,,لایکی ،، شد ؛ و تعداد باقی ، ماند ؛ نُه
نازشست ت ! شصت و سوم ،گیر اوکی ؛ از اعتذار
کار اکبرجوجه، هم سامان گرفت؛ ازجنگ و صلح
تولستوی هم، تَوی گرفت.ولقمه هاي شصت وچار
………………………………………………………….
1- انگشتار = انگشتر، (محاوره ) انگشتری ،( ادبی) مثال از سعدی در داستان قحطی در دمشق .
از بوستانش .(که بودش نگینی ؛ در انگشتری ). که بغلط. با یاء وحدت یا نکره تلفظ می کنند .
صرف : انگشت + ار . مثل : دستار . = مندیل
ودر اصل انگشتاری بوده و دستاری . مانند سرداری (لباسی). یا در مقام حضرت ,, استادی ،،
که این ، یاءنسبت ونکره مصدری و…و.. .نیست . نوعی حرمت گذاری است .
2 – بلرزک = در تلفظ لهجهء آذری خراسانی = بلرزیّ = دست آورنجن ،
( ز زرّ مغربی ، دست آورنجن ….منوچهری ).. حلقه های زینتی ، دستبند . النگو .
وند ,,ب،، در شعر قبل نوشتم. صفت یا صیغهء مبالغه از فعل امر می سازد.
مثل : برو = بسیار رونده – بلرز = بسیار لرزنده … وند ,, ک ،، مشابهت
3- تَوی = طوی ، هم نوشته اند . عروسی . ترکی مغولی . هر جشن مهم و هیجانی .
(هلاکو ،وقتی شاهی را دستگیر یا جایی را فتح می کرد . شب را همه ( عروس = داماد) می شدند.
. با نوامیس مردم مغلوب . بیچاره ….و هلاکو برای بر گزاری ..فقط ، یک ,,کوتاه ،، می گفت : طوی .
4- پال پال = جستجو در تاریکی بدون دید .
5 – پنسمان = چیدن نوک ، جوانه.. با نوک دو انگشت ,, شصت و اشاره ،، گرفتن چیزی
پنس ( گیره) + ,,مان ،، (علامت مصدری در پارسی و فرانسه و..)
6- شاسی = چارچوب = چارچوب ، در محاوره ، مقررات شخصی هرکس در ذهنش برای خودش
7 – شانس = بخت ( فرانسه )
8 – شصت و انگشت سوم همان شکل (O ) که ,,اوکی ،، است
9- شصت = اگر، انگشت باشد به شکل,,شست ،، باید باشد . وعدد باشد . به هردو شکل
. زیرا .. شکار، اولش باتیر اندازی بوده . و انگشت شست مهم بوده . ,, نازشست ،، را برای موفقیت می گفتند .
و بعدها ، تور ماهیگیری و هر تله شد ,,شست،، این صحیح تر است
استاد جلال همایی حرف (ص) در اعداد را ، فرمودند .( س) است ..
که عدد (60 = شست ) را گاهی و,, جشن سده ،، را همیشه ، با (س) می نویسیم .
ولی همه صدها ،هنوز با (ص) مانده اند. و یا واژه هایی چون : قفس و قفص . در رسم نگاره پارسی وعربی و..
10 – شصت وچار = که پنگول و بعد پنجول و اینک 64 .که کنایه از لقمه درشت لنباندن است.
11 – قزِل = رنگ سرخ . و طلا ، نیز .. .بیماری سرخک = قزلجه ( آذری)
12– هیروشیمای ده و ده = تلمیح به واقعهء بمباران اتمی هیرو شیما و ناکا زاکی .
در جنگ دوم .که ساعت ده و ده دقیقه بود
ساعت سازی ژاپن ، هنوز ، ساعتهای تولیدی ش را با تنظیم ده و ده دقیقه به بازارها میفرستد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
مهر 12, 1395
سلام و هزاران درود برملک الشعرای شعر پاک
می آموزم درمحضرتان ،بزرگوار
پاسخ
مهر 12, 1395
.
شبنم رخساره ، شرم یک ملاقات است ؛ سحـر
برگ برگ گل ، طـراوت ، ریزد ؛ از شـرق نشاط
دخترم ! بسیار..ممنونم ؛ صفا، تفسیر تو ست
در شکـوه بـزم دیدارت ، من ام ؛ غـرق نشاط
یک ستـاره سـوختـه ، افتـاده دور ؛ از دَور مـاه
نک ، جهانی روشنم ؛ خورشیدی ، از برق نشاط
کیست؟اوداند؛ که حال چون منی رافازچیست
عشق فرزندی ، چشد ؛ داند. کند؛ فـرق نشاط
……………………………………………………
ممنونم. دختر بزرگمهرم .
دخترم بی نظیری . سپاس
درودتان باشد .
.
پاسخ
بستن فرم