🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
#حکم_ سنگین _بود
حکم سنگین بود
شهر در نقاب بهشت آرمیده بود
پدران
دریای نفرت و غرور
مادران
خواب آلود
هرشب
عطر زنانگی شان را فراموش میکردند
و دخترک
در نقش تلخی
پائیز را پرسه میزد
پستان هایش
هرگز جرأت بلوغ نیافتند
کلاغهای گیج
در گریبانش
شعر عروسی میخواندند
و شب لجوج
قطره قطره
تاریکی اش را
بر پنجره قی میکرد
آخر قصه
دختری بر ستون روزنامه ها
خوابش برده بود
حکم سنگین بود…..
#مستانه_دادگر
#ماهور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
مهر 4, 1397
سلام و دستمریزاد برای اشتراک این اثر زیبا
اصول و فروع با نقطه چین…
با دکترین بهشتِ برین
تو روزِ واپسین، مشرف به دین
با آفرین و علاوه بر این
طلاقِ بائنه، ابتدا به ساکنه!
.
یه ناروَن یه مانکنه
سنّت شکنه
یه دامن
چگالیِ زنه!
استخونِ لای زخمه با آسپیرین
گلشن آویشنه
سایه روشنه
لای دندونه های سین با گلسیرین
.
یه سرنگ خونین و مالین
تو دارالمجانین
تو گالن بنزین با آب سنگین
تن زن منه…
تو بند قانون با جایگزین
شده بهشت برین
با محاسن و استیشن و میزانسنه!
بداهه شد تقدیم به قلم فراگیرتان
با احترام
پاسخ
مهر 4, 1397
هزاران درود بر شما و سحر قلمتان
بسیار بسیار زیبا
و بی نظیر و خلاقانه
همیشه پاینده باشید و برقرار
پاسخ
مهر 4, 1397
سلام و درود
سپیدی را اینگونه رندانه سرودن هنر شاعری بزرگ به نام مستانه دادگر است .
در پناه خدا
پاسخ
مهر 4, 1397
بزرگوارید و شاگردنواز استاد ……
زیر سایه فرهیختگانی چون شما ، طلبه ای بیش نیستم….
همواره پاینده باشید و ماندگار
با احترام : مستانه
پاسخ
مهر 8, 1397
درودها خانم دادگر
شعری بسیار ژرف و زیبا میهمان قلم شما بودم
مانا و نویسا باشید بزرگوار
پاسخ
بستن فرم