🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آخرین پیامبر روزگار من

(ثبت: 269561) اردیبهشت 17, 1403 
آخرین پیامبر روزگار من

 

خورشید جاودانه‌ی من! ای بهار من!
ای آخرین پیامبر روزگار من!

ای چشم‌های شاعر و گرمت شروعِ رود
بخشیده‌ایی ترانه به شب‌های تار من

دست مرا بگیر که خوشبو شود جهان
روییده از حضور تو تا برگ و بار من

لبخندم از ترنم عشق تو جان گرفت
زیبا شدم! رسیده به پرواز کار من

سر رفت از جنون و تبی سبز، آینه
انگار شد خدای تو هم بی‌قرار من

خانم شعرهای من ای آخرین امید!
من زنده‌ام به این که تو باشی کنار من

ممنونم از تویی که مرا مرد دیده‌ایی
ای عشق پاک و تا به ابد پایدار من!

«سیامک عشقعلی»

🔹از کتابِ: من وارثِ اندوهِ پایین‌شهر هستم

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. عظیمه ایرانپور

    اردیبهشت 17, 1403

    درود بر شما
    خیلی زیباست
    فقط مصرع اول بیت ششم کمی از وزن خارج شده🌹

    • سیامک عشقعلی

      اردیبهشت 17, 1403

      درود بر شما ممنونم 🌷
      وزنِ این شعر:
      مستفعلن_مفاعلُ_مستفعلن_فَعَل

      دوباره تقطیع کنید اون مصرع رو

      ایراد وزنی ندارد

    • طارق خراسانی

      اردیبهشت 18, 1403

      سلام‌عزیز عمو‌

      خانم را خانوم‌ بخوانید

      خانوم شعرهای من ای آخرین امید!
      من زنده‌ام به این که تو باشی کنار من

  2. طارق خراسانی

    اردیبهشت 17, 1403

    سلام

    درودتان🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا