🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خورشید جاودانهی من! ای بهار من!
ای آخرین پیامبر روزگار من!
ای چشمهای شاعر و گرمت شروعِ رود
بخشیدهایی ترانه به شبهای تار من
دست مرا بگیر که خوشبو شود جهان
روییده از حضور تو تا برگ و بار من
لبخندم از ترنم عشق تو جان گرفت
زیبا شدم! رسیده به پرواز کار من
سر رفت از جنون و تبی سبز، آینه
انگار شد خدای تو هم بیقرار من
خانم شعرهای من ای آخرین امید!
من زندهام به این که تو باشی کنار من
ممنونم از تویی که مرا مرد دیدهایی
ای عشق پاک و تا به ابد پایدار من!
«سیامک عشقعلی»
🔹از کتابِ: من وارثِ اندوهِ پایینشهر هستم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
اردیبهشت 17, 1403
درود بر شما
خیلی زیباست
فقط مصرع اول بیت ششم کمی از وزن خارج شده🌹
پاسخ
اردیبهشت 17, 1403
درود بر شما ممنونم 🌷
وزنِ این شعر:
مستفعلن_مفاعلُ_مستفعلن_فَعَل
دوباره تقطیع کنید اون مصرع رو
ایراد وزنی ندارد
پاسخ
اردیبهشت 18, 1403
سلامعزیز عمو
خانم را خانوم بخوانید
خانوم شعرهای من ای آخرین امید!
من زندهام به این که تو باشی کنار من
پاسخ
اردیبهشت 17, 1403
سلام
درودتان🌹
پاسخ
اردیبهشت 17, 1403
جناب طارق عزیز ♥️🌷
پاسخ
بستن فرم