🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کاش !
زمان یائسه بود
تو!
می ماندی در همان شمایل صبح بلوغ
ملوس وسرو گون
همه چمان بودی به چشم و شوخی ابرو
روز
در زایش دغل ودروغ
چقدر شرور می کارد…
درانشقاقهای دشت
خنده ، نیرنگ لب
عوضی بر می جَست
” تبسّم “
میراث آفتاب رفته در کسوف
و
همین
برای پژمرد آیینه ، بس
تا هزار هیکل حیف
بمیرد در بد یاره ی بود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):