🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ادامه خواهم داشت

(ثبت: 6516) شهریور 6, 1397 

روزی که تکه های مرا
از بیشه زار سکوتت
پاک میکنی
من
در لذت تشیع خود
با انگشتهای تو
ادامه خواهم داشت

روزی که
بوسه های مرا
از لبانت
ورق میزنی
من
تا آخرین صفحه ی سپیدش
تو را خواهم بوسید

شاید ندانی
در آغازین نشئه ی لمس تو
تا آویختن پنجره ی مدهوشت
بر چهار چوب آغوشم
بیدار خواهم ماند

روزی که
شانه هایت
از اشک‌هایم لبریز شود
دستهایم
در دستهایت…..
چشمانم
در چشمانت….
پیراهنم
در پیراهنت……
.ادامه خواهند داشت

و حیات شبم
خیره در 
رودخانه ای گمنام 
در صید ماه تو
ادامه خواهد داشت

روزی که انگورها
دست از رویای شراب شدن بردارند
من
کهکشان را
به میهمانی خوشه های چشمان تو
خواهم خواند
با نفسی
پاک تر از
سینه ی دختران روستایی

روزی که
از میان پوستم بگذری
و مرا
بر سنگفرش واژه هایم
قدم بزنی
من
در آبستن اندوه خود
به اشتیاق تو
جوان خواهم ماند
و 
دستهایی
که شمشادها را
در کوچه های بی تابم
هرس میکرد
سلام زخمی مرا
بر مرهم آغوش تو
خواهند رساند

تا شاید روزی
جاده ها 
به تماشای
اعدام فاصله ها
بی انتها 
حضور تو را
بر من بخوانند

#مستانه _ دادگر
#ماهور
۲۶مرداد ۹۷

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. اکبر رشنو

    شهریور 13, 1397

    سلام

    بر سرورانم

    شرح شعری با عنوان:

     "  ادامه خواهم داشت "

    اثر  مستانه دادگر

    و

    امّا  شعر :

    روزی که تکه های مرا

    از بیشه زار سکوتت

    پاک میکنی

    من

    در لذت تشیع خود

    با انگشتهای تو

    ادامه خواهم داشت

    روزی که

    بوسه های مرا

    از لبانت

    ورق میزنی

    من

    تا آخرین صفحه ی سپیدش

    تو را خواهم بوسید

    شاید ندانی

    در آغازین نشئه ی لمس تو

    تا آویختن پنجره ی مدهوشت

    بر چهار چوب آغوشم

    بیدار خواهم ماند

    روزی که

    شانه هایت

    از اشک‌هایم لبریز شود

    دستهایم

    در دستهایت…..

     چشمانم

    در چشمانت….

    پیراهنم

    در پیراهنت……

    .ادامه خواهند داشت

    و حیات شبم

    خیره در 

    رودخانه ای گمنام 

    در صید ماه تو

    ادامه خواهد داشت

    روزی که انگورها

    دست از رویای شراب شدن بردارند

    من

    کهکشان را

    به میهمانی خوشه های چشمان تو

    خواهم خواند

    با نفسی

    پاک تر از

    سینه ی دختران روستایی

    روزی که

    از میان پوستم بگذری

    و مرا

    بر سنگفرش واژه هایم

    قدم بزنی

    من

    در آبستن اندوه خود

    به اشتیاق تو

    جوان خواهم ماند

    و 

    دستهایی

    که شمشادها را

    در کوچه های بی تابم

     هرس میکرد

    سلام زخمی مرا

    بر مرهم آغوش تو

    خواهند رساند

    تا شاید روزی

    جاده ها 

    به تماشای

    اعدام فاصله ها

    بی انتها 

    حضور  تو را

    بر من بخوانند

    شعری که خیلی از محتوایش در نام

    گذا ری خلاصه شده وبه نوعی بند برگردان شعر محسوب می شود

    خواین نام که وجه تسمیه اش درست بوده وشعر به نو عی تفصیل این بندست و " ادامه خواهم یافت "

     در چی به چی ؟

     و جواب این سووال در بند های مختلف شعر اومده در فرازهایی

    مختلف و مرتبط  و ادامه خواهم یافت

    در عشق و با همه ی فراق و باز در نوعی رویا و امیدواری وبیادمان ایام وصال در هر انچه بیاد تو تصویر

     می شود بیاد تو  ادامه می یابم

     و هر زمان بمن نیرویی برا ی استمرار رخ داده

    هر زمانم از عشق می رسدجانی دگر

    و اصلا حتی در مرگ هم وهر زمانی که

    تو بخواهی مرا از یادت بزدایی باز

    امتدادم  و  می شوم و همین طور الی الابد

    جاودانه خواهم بود به یادتو 

    واغاز خوب بود وقتی تکه های مرا

    از سکوت زارت پاک می کنی من در انگشتان مشایعت تو امتداد عشق

     می شوم…

    وبند بعد در مرور تو بر بوسه هایم

    باز من در تورق بوسه های تو ، تو را

    می بوسم و در تو ادامه می یابم

    و بند سوم

    از رویا ی اولین لمس تا بی پایان آویختن تو بر چهار چوب آغوش

    من بیاد تو بیدار می مانم…

    واین هم امتدادمنست در تو

    و علاوه در روزی رویایی

    که چشم در چشم تو و دست در دست در دست تو و سر بر شانه ات گریان امتداد می یابم  در همه ی اینها

    و بعد 

    در زندگی شب 

    من در رود خانه ای گمنام خیره به عکس ماه تو که رود خانه ی گمنام

    می تو اند کنایتی از اشک باشد

    و ماه تو هم خوب بود گرچه تشبیهی

    بلیغ بود  ا ما مستعمل بود

    ودر بند بعد که درختان انگور

    استعاره بود و تشخیص و  کهکشان هم استعاره بود وهمینطور و خوشه های چشمان تو که می تواند تشبیه باشد به خوشه های انگور و خوب بود و بازهم می تو اند معنی گر یه های تو باشد  اون خوشه ها و جالب بود

    و با نفس خیلی پاک که  شبیه معصومیتی که در  دختران روستاییست که کنایتی از صداقت و پاک زیستیست

    و علاوه وقتی که چیزی از من نمانده

    و پیر شده ام

    و تو شعر های مرا می خوانی

    و یا شعر ی بر مزارم می خوانی

    واز روی من عبور می کنی من با اشتیاق دیدارت جوان می شوم…

    امتداد می یابم  ودر واقع در خیال و رویا ادامه ی من خواهد بود

    و دستهایی که بی تابی مرا تحمل می کردندو دیوارهای فاصله را کو تاه می کرد وصبور بودند سلام من زخمی را

    به آغوش تو که مرهم و درمان بود

     می رسانند

    و بااینهمه رو یا ی وصال که از بیس فراق در خیل خیال برخاسته

    شاید این راه به تو  برسد و فاصله از بین برو د  وصال محقق شود که این را بی انتها بر من بخوانند و این ابدی باشد

    دستمریزاد شعری عاشقانه در  رویای وصال ، وصالی که یقینی نیست و نوعی در رویا سیر کردن و امید واهی بود

    اما عمیق عشق را می رساند و نوعی بیاد تو خوش بودن و حتی مزه ی فراق شاید به مثابه وصال باشد

    واین سرود که در زبانی یکدست و واژه های معمولی در صمیمیتی جسارت امیز شرحی از ویژگی فراق و دوری را بیان می کرد موفق بو ده و اما مقداری

    خاص بود و دریافتی نسبتا  منحصر

    که دایره دریافت رااز ا ین مقوله محدود و تا اندازه ای شخصی

      می کرد ولی باز می توان این موارد مطروح را  تسری داد و همزا د پنداری کردو شعر با وجود طولانی بودن مرتبط بود اجزایش در طول و عرض 

    وموفق بود پبام خود را بدهدو در بعض بندها مانند اون صید ماه ، مصور بود ودر کل شعری در بافتی غمگن و با اجزا همگن  در روانی و سلاست با بهره گیری از ادبییتی در خور

    و شروعی  خوب در پایانبخشی موفقی

    به اتمام نمی رسید چون هنوزش انتظار برجا ده بود

    و ناگفته نماند این مضامین در بعض فراز سهل و ممتنع بود و در عین سادگی دریافتشون مقداری دشواری داشت با احترام و ارادت????????????

نظرها
  1. طارق خراسانی

    شهریور 6, 1397

    سلام و خیر مقدم 

    به جرات میگویم  این اثر به لحاظ فراوانی ترکیبات و لطافت خاصی که دارد  بهترین شعر سپیدی ست که در چند سال گذشته خوانده ام .

    در پناه خدا 

  2. رضا زمانیان قوژدی

    شهریور 6, 1397

    سلام و درود

    من هم دقیقا می خواستم همان را بگویم که استاد طارق عزیز فرمودند.

    تبریک میگویم …

    شاد زیُّ دیرپای

  3. اهورا (درویش) دولتی

    شهریور 7, 1397

    سلام 

    مستانه …‌دادگری ….ماهور 

    ازاسامی خود یک دنیا هنر میبارد چه برسد به اشعار صاحبش.بسیار سروده زیبایی رو نوش جان کردم که گوارای وجود تشنه روحم. عرضی داشتم ما بی شک به جایی میرویم که کمتر به اشعار بلند دل میبندیم ومیخونیم .کوتاه های زیبایی میشد از این بلند اندیشه سرود.هرکس تا آخر بخوند شک ندارم لذت خواهد برد وبه بزرگی افکار شاعر پی خواهد برد .خوشحالم که تونستمشعر زیبایتان را بخوانم عالی بود دستمریزاد مانا باشید

  4. اهورا (درویش) دولتی

    شهریور 7, 1397

    سلام 

    مستانه …‌دادگری ….ماهور 

    ازاسامی خود یک دنیا هنر میبارد چه برسد به اشعار صاحبش.بسیار سروده زیبایی رو نوش جان کردم که گوارای وجود تشنه روحم. عرضی داشتم ما بی شک به جایی میرویم که کمتر به اشعار بلند دل میبندیم ومیخونیم .کوتاه های زیبایی میشد از این بلند اندیشه سرود.هرکس تا آخر بخوند شک ندارم لذت خواهد برد وبه بزرگی افکار شاعر پی خواهد برد .خوشحالم که تونستمشعر زیبایتان را بخوانم عالی بود دستمریزاد مانا باشید

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا