🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 از یاد رفته

(ثبت: 217442) آبان 15, 1398 

چه آسان می بریم از هم
چه آسان می‌رویم از یاد یکدیگر
چه بی پروا ، چه سنگین دل
چه راحت می‌بریم از قامت احساس خوبان سر

در این شبهای طولانی
و این چشمان خواب آلوده‌ ی بر هم
و این یخ بسته‌ ی تکرار روز و شب
چه راحت می‌شود بر سردی احساسمان بستر

در آن هنگامه‌ ی دلگیر جانفرسایِ بارانی
که ابر غم کشیده چهره‌ ی مغموم خود در هم
چه خوشحالیم و مغرورانه می‌خندیم
عجب مستانه در سیلاب اشک یار می‌رقصیم

دریغا
چون‌که نادانسته می‌گردیم خون
در چشم این گردون افسونگر

تو ای جانا
به وقت غصّه‌ ی بی حد
مگیر اینگونه گل در بر
حواست نیست پر پر می‌کنی گیسوی نیلوفر

تو هم یارا
بیا و بر دل غمگین ما باد موافق باش
و خوش بنگر
که آرام و پیاپی می‌خورد هر برگ این دفتر

و می‌دانم که روزی با غم و افسوس می‌گویی
خداوندا
چه راحت می بریم از هم
چه آسان می‌رویم از یاد یکدیگر …

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. علی معصومی

    آبان 15, 1398

    🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺

  2. مینا یارعلی زاده

    آبان 15, 1398

    درود بر شما گرامی
    روان و دلنشین
    زنده باشید🌷🌷🌷

  3. ژیلاراسخ

    آبان 16, 1398

    👏💐👏

  4. سپیده طالبی

    آبان 17, 1398

    نیمایی بسیار زیبایی
    قلم زدید کاظمی گران قدر
    با وزنی خوش
    درودها تقدیمتان باد🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا