🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
امشب زیادی خرد و خمیرم
از دست خرها چون خاکشیرم
سرگرم شعری از جنس دردم
ناز آفرینم ! دورت بگردم
ای آنکه هستی چون ماه خاور
نسکافه دم کن چایی بیاور
تا راه خود را بهتر بپویم
حرف دلم را بهتر بگویم
باید زمانی تنها بمانم
قربان قدّت دردت به جانم
وقتی که تنها در این اتاقم
یعنی بفکر جنگ و نفاقم
آنانکه عمری دیوانه بودند
بر روی مردم آتش گشودند
خرها که با زن ها در ستیزند
شاید سر ما آتش بریزند
تاکی جنایت در این زمانه
پرپر شود گل در باغ خانه
لبریز دردم ای جان جانان
بنما ترحّم بر حال آنان
نزد هر آنکس خواهان جنگ است
خفته خری که خنگول و لنگ است
کو آنکه دارد قصد حمایت
از صلح جویان در این ولایت
حالا ولم کن ! از غصّه سیرم
در دام شعرم امشب اسیرم
چون باز کردم ، این دفترم را
باید بگویم ، شعر ترم را
#مهدی_سیدحسینی
@sheroshirini055
۱۰ / ۸ / ۱۴۰۲
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
آبان 13, 1402
درود جناب سید حسینی …
👏👏👏💐
پاسخ
آبان 13, 1402
درود بر شما
سپاس از حضور پرمهرتون
🌹🌹
پاسخ
آبان 13, 1402
🌹🌿🌹🌿👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
پاسخ
آبان 13, 1402
سپاس جناب معصومی
شاد و سلامت باشید 🌹🌹
پاسخ
آبان 14, 1402
درود بر شما جناب سید حسینی گرامی
پاینده باشید
🌺🌺🌺👏
پاسخ
آبان 15, 1402
سپاسگزارم
ممنون از حضور گرمتون 🌹🌹
پاسخ
آبان 14, 1402
جناب سید حسینی ارجمند
درود بر شما .بسیار زیبا سروده اید
خرها که هردم با زن ستیزند
آخر سر ِ ما آتش بریزند
🌺🌸🌺🌸🌺🌸👏💐👏💐💐🌿🍃
پاسخ
آبان 15, 1402
سپاس از حضور گرم و نگاه زیباتون زنده باشید 🌹🌹
پاسخ
آبان 23, 1402
🌹🌹🌹🌹🌹💐💐🌸🌸
پاسخ
آبان 24, 1402
ممنون از لطفتون 🌹🌹
پاسخ
بستن فرم