🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
وای من ، وای
همیشه جسمم معنا می شود …
مضمون در من پژمرده
کز کرده در گوشه ای از انجماد
من
بال زخمم
چقدر پرواز می جستم
کدورت مملو چشمان احساس
ضخامت متره ی عقل
عشق هی خود زنی می کرد
در تای تاسف غرق
از اینهمه بعید در مسافت
در لجن حسد مدعی
صد بار مرده بود بلکه سقط
چشم روشنی نداشت
مخل نور بود اما داعیه دار
مردمک مردک
بی هیچ دلیل و معرفت
فقط مغالطه می آمیخت به تفسیر غلط
شبهه بر می انگیخت به خورشید
ابر دروغین می ساخت
چون ماهی مرکب
اما خود را به خفاشی زدن
به جایی نمی رسد
عریان شو از مزخرف
از خودبینی روباهی و کعب
غره مشوبه انگ و فاقه وفقر
مرد باش به معرفت
آنگاهش خورشید
به تیرگیت کمی می دمد
از سر شرف
وتودر ماهتاب به یمن آفتاب
تطهیر می شوی از تعفن و لجن باچاشنی ندامت
و زَهره پیدا می کنی
که در آیینه ببینی زُهره نیستی
چیزی هستی از جنس خبث وعبث
از صفر باید شروع کرد
می فهمی از صفر
برای تو
نوبتیست
والا در قعر درک اسفل
تا هر هنوز
نمی رسی به کف
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
مرداد 1, 1398
سلام استاد ارجمند و گرامی ام
شعری در نهایت تاسف و غایت خشم است به نظرم
از کسی که
“بی هیچ دلیل و معرفت
فقط مغالطه می ریخت به تفسیر غلط ” و ” ابرهای دروغین می ساخت”
و اما وسط این خشم، توصیه به نکویی است.
نوعی هدایتگری:
عریان شو از مزخرف …
مرد باش به معرفت …
از صفر باید شروع کرد…
نمی دانم موضوع چیست و عامل و انگیزه ی تولید این شعر کیست یا چه کسانی هستند
اما شعر بسیار غنی و محکم و سرشاری است و چندگانه ای از مضامین معرفت و درون بینی شخصی و معرفت و برون بینی عمومی، اندرز های درونی و اندرز های بیرونی همه در ظرف شعر و شعور و خارج از شعار ، بر آن مترتب است.
سپاس که می نویسید
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 1, 1398
سلام و درود بر استادخیلی زیبا و عمیق و گاه پیچیده بود.چه نام پر معنا و خوبی از ابتدا خود را برای بیداری آماده می کنیم.
وای من ، وای
همیشه جسمم معنا می شود …
مضمون در من پژمرده
کز کرده در گوشه ای از انجماد
من
دور شدن از معنی و نزدیک شدن به جسم و بال زخمی که نای پرواز ندارد ……..ای کاش ما هم به معرفت بیدار شویم و خورشید بر تیرگیمان بتابد.به نظرم این شعر قله ای رفیع بود که فتح کردید . مبارکتان باد…………👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 1, 1398
در ود بر شما
واین نگاه ارجمندیست
در خور تحسین
به لطف می نگرید به مستحقم
درودتان همیشه برازنده باشید
به مهر ونیکویی نظر
بصیرت جان آدمها را صیقلی می زند
همچون آفتاب
درودتان و خوشامد و 🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸
پاسخ
مرداد 1, 1398
چشم روشنی نداشت
مخل نور بود اما داعیه دار
مردمک مردک
بی هیچ دلیل و معرفت
فقط مغالطه می آمیخت به تفسیر غلط
شبهه بر می انگیخت به خورشید
ابر دروغین می ساخت
چون ماهی مرکب
اما خود را به خفاشی زدن
به جایی نمی رسد
عریان شو از مزخرف
جناب رشنو ، چیزی بر این همه اندیشه ناب و قلم براق و زبان سینه سپر کرده نمی توان اضافه کرد و نوشت . تنها باید که سر تعظیم فرد آورد بر این فهم بالا و کلام شیوا …
حضرت عیسی علیه السلام فرمود ( عین فرمایش یادم نیست ) :
بر در دروازه های بهشت ایستاده اند … نه خود وارد می شوند و نه می گذارند که دیگران وارد شوند …
همین …
درود بر شما
پاسخ
مرداد 1, 1398
” وتودر ماهتاب به یمن آفتاب
تطهیر می شوی از تعفن و لجن باچاشنی ندامت
و زَهره پیدا می کنی
که در آیینه ببینی زُهره نیستی ”
ذره کی در برابر آفتاب تواند باشد
دروداستاد💐
پاسخ
مرداد 3, 1398
سلام و درود
در کلاس سپید سرای بزرگ سرزمینم همیشه شاگردی کوچک در حال فراگیزی ام
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
بستن فرم