🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 انگشت نگاره ها

(ثبت: 2547) مهر 11, 1395 

 پنسمان ؛ با ,, شصت- اشاره،، تُکمهء زنگی- مسی

 ای…بخشکی شانس ! شاسی ، بوده. شیفت  انفجار

گرچه، دستی، برعصا بودم ؛ به قد قامت ، که خون

 شد بلرزک  پرپری ؛ پُر شبهـه ! افتـاد ؛ از فشـار !

 عینـک م افتـاد ؛ در میـدان میـن ! مـن ، پـال پـال

 هی ، دو,,آلا دانه اش ،، ! نا دیده . هاء کردم ؛ بُخار

زیـر بمبــاران  اخـم و تَخـم » و  ابـرو ، پیـچ  پیـچ

مـن  ! ,,پسـا محتـاطیـان ، سنگـر بگیر ، از انتحار ،،

  شیونِ یک بار ، مصرف کرد مرگ؛ از سیبِ بغض

 پنجه ,, نارنجـک ،، کشید . از ضامنی  بی  اعتبـار !

 هیـرو شیمای ,, ده  و ده ،، یک جهنم ، حرف شد

برفیَ است . اسب حلب ؟یا مسکویچ، آتش سوار؟

بعدِ توفـان ، دیدم : آرام ش ؛ قِزل ریزانه ، پوست

 شد سکوت  انگشت بر لب ؛ هیس !  اتـاق انتظـار

 من ، لهیده ، ضربه خورده، مرده ؛ از ترس تقاص

پانتومیم : انگشت. و انگشتار و تخت ! وطرزِ کار !

شصتِ  من ,,لایکی ،، شد ؛ و تعداد باقی ، ماند ؛ نُه

نازشست ت ! شصت و سوم ،گیر اوکی ؛ از اعتذار

کار اکبرجوجه، هم سامان گرفت؛ ازجنگ و صلح

تولستوی هم، تَوی گرفت.ولقمه هاي شصت وچار

………………………………………………………….

1- انگشتار = انگشتر، (محاوره )  انگشتری ،( ادبی) مثال از سعدی در داستان قحطی در دمشق .

از بوستانش .(که بودش نگینی ؛ در انگشتری ). که بغلط. با  یاء وحدت یا نکره تلفظ می کنند .

 صرف : انگشت + ار . مثل : دستار . = مندیل

ودر اصل  انگشتاری بوده و دستاری . مانند سرداری (لباسی). یا در مقام حضرت ,, استادی ،،

که این ، یاءنسبت ونکره مصدری و…و.. .نیست . نوعی حرمت گذاری است .

2 – بلرزک = در تلفظ لهجهء آذری خراسانی = بلرزیّ = دست آورنجن ،

(  ز زرّ مغربی ، دست آورنجن ….منوچهری ).. حلقه های زینتی ، دستبند . النگو .

 وند ,,ب،، در شعر قبل نوشتم. صفت یا صیغهء مبالغه از فعل امر می سازد.

مثل : برو = بسیار رونده – بلرز = بسیار لرزنده  … وند ,, ک  ،،  مشابهت

3- تَوی = طوی ، هم  نوشته اند . عروسی . ترکی مغولی . هر جشن مهم و هیجانی .

 (هلاکو ،وقتی شاهی را دستگیر  یا جایی را فتح می کرد . شب را همه ( عروس = داماد) می شدند.

 . با نوامیس مردم مغلوب . بیچاره ….و هلاکو برای بر گزاری ..فقط ، یک ,,کوتاه ،،  می گفت :  طوی .

4- پال پال = جستجو در تاریکی بدون دید .

5 – پنسمان = چیدن نوک ، جوانه.. با نوک دو انگشت ,, شصت و اشاره ،، گرفتن چیزی  

 پنس ( گیره) +  ,,مان ،، (علامت مصدری در پارسی و فرانسه  و..)

6- شاسی = چارچوب = چارچوب ،  در محاوره ، مقررات  شخصی هرکس  در ذهنش برای خودش

7 –  شانس = بخت ( فرانسه  )

8 – شصت و انگشت سوم همان شکل (O ) که ,,اوکی ،، است

9- شصت = اگر، انگشت باشد به شکل,,شست ،، باید باشد . وعدد باشد  . به هردو شکل 

. زیرا ..  شکار، اولش  باتیر اندازی بوده . و انگشت شست  مهم بوده . ,, نازشست ،، را برای موفقیت می گفتند .

 و بعدها ، تور ماهیگیری  و هر تله  شد ,,شست،، این صحیح تر است

استاد جلال همایی حرف (ص)  در اعداد را ، فرمودند .( س) است ..

که عدد (60 = شست ) را گاهی  و,, جشن سده ،، را همیشه ، با (س) می نویسیم .

ولی همه صدها ،هنوز با (ص) مانده اند. و یا واژه هایی چون : قفس و قفص . در رسم نگاره پارسی وعربی و..

10 – شصت وچار = که پنگول و بعد پنجول و اینک 64 .که کنایه از لقمه  درشت لنباندن است.

11 – قزِل =  رنگ سرخ . و طلا ، نیز .. .بیماری سرخک = قزلجه ( آذری)

12– هیروشیمای ده و ده = تلمیح به واقعهء بمباران اتمی هیرو شیما و ناکا زاکی .

در جنگ دوم .که ساعت ده و ده دقیقه بود

ساعت سازی ژاپن ، هنوز ، ساعتهای تولیدی ش را با تنظیم  ده و ده دقیقه به بازارها میفرستد

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. سحر جهانی

    مهر 12, 1395

    سلام و هزاران درود برملک الشعرای شعر پاک    

                        

    می آموزم درمحضرتان ،بزرگوار

                       

    • صباغ کلات

      مهر 12, 1395

      .

      شبنم رخساره ، شرم  یک ملاقات است ؛ سحـر

      برگ  برگ  گل ، طـراوت ، ریزد ؛ از شـرق نشاط 

      دخترم ! بسیار..ممنونم ؛ صفا، تفسیر تو ست 

      در شکـوه  بـزم  دیدارت ، من ام ؛ غـرق  نشاط 

      یک ستـاره سـوختـه ، افتـاده دور ؛  از دَور مـاه

      نک ، جهانی  روشنم ؛ خورشیدی ، از برق نشاط 

      کیست؟اوداند؛ که حال چون منی رافازچیست

      عشق فرزندی ، چشد ؛ داند. کند؛ فـرق نشاط  

      ……………………………………………………

      ممنونم. دختر بزرگمهرم . 

      دخترم بی نظیری . سپاس

      درودتان باشد .

      .

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا