🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آنجا که عشق زخمه ی خاصی نمی زند
بر قلب خسته تیر خلاصی نمی زند
ای همنشین حضرت باران به شوق ماه
دریا دم از دو مد اساسی نمی زند
از شب نپرس حال دل شب گزیده را
چون مدتی ست حرف حماسی نمی زند
این خاک ، بی تو بوی بد مرگ می دهد
نبضش برای هیچ تماسی نمی زند
عریان تر از قصیده ی پائیز می شود
هرکس که شانه زیر پلاسی نمی زند
شاگرد ناگزیر نگاه تو مدتی است
دستش به زنگ هیچ کلاسی نمی زند
حالا برقص بر لب ساحل که موج عشق
دیگر دم از بلوغ سیاسی نمی زند
#جابرترمک
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
فروردین 25, 1399
درود بر حضرت استاد ترمک
مانند همیشه عالی و در اوج
هم لذت برده و هم نگران شدم
امیدوارم اتفاق بدی رخ نداده باشد.
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏❤️🌿
پاسخ
فروردین 25, 1399
از شب نپرس حال دل شب گزیده را
چون مدتی ست حرف حماسی نمی زند…
درودها بزرگوار
بسیار زیبا و به دل نشین
قلمتان همواره سبز
مانا باشید به مهر🌸🌸🙏
پاسخ
فروردین 29, 1399
سلام و احترام،
لطفا در رأی گیری کارگاه نقد تعاملی
شرکت بفرمایید:
http://sherepaak.com/225005/—
پاسخ
بستن فرم