🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پاک از یاد همه رفت چه زود
خنده ، در تک تک هر سالی را
اختران خوب بخاطر دارند
بستر شادی و خوشحالی را
آسمان زمزمه اش عاطفه بود
پند های جذاب، در شب مهتابی
شعفی بود به حد موزون
هم زمان ، حس بد و بی تابی
نگرانی اینبار ، در پس شایعه ها
حس آرامش ما را، به نبردی طلبید
باید انگار که بر غصه مبدل میشد
مجلس ما، به یکباره به سردی گروید
وقت کابوس ظهور تشویش
به چه زودی به حقیقت پیوست
محفل ساده ما، خاطره تلخ بجا
هنر جعبه جادویی یک ساحره هست
خنده دیگر اثر غم زدگی ست
مرغک شادی ما هجرت کرد
به مکانی که لیاقت دارند
گریه از جهل همه، حیرت کرد
نا امیدی، شبح کامل شد
بین مردم به رفاقت پرداخت
همه را یکسره بی تاب نمود
آرزو ، بازی برده ز حریفش را باخت
خار، بر طعنه زدن گل، دامن زد
آن که بازنده ی یک بازی سخت
جنگ انسان به مصاف غفلت
آدمی بود در این بازی بخت
ادریس
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
خرداد 14, 1402
سلام و درود تان
پاسخ
خرداد 14, 1402
عرض ادب و احترام متقابل حضور ارزشمند شما
پاسخ
خرداد 14, 1402
درود بر شما جناب علیزاده🌷
پاسخ
خرداد 14, 1402
از بخشش توجه و مهرتان به سروده حقیر ، سپاسگزاری می کنم
پاسخ
خرداد 14, 1402
جناب علیزاده ارجمند
درود بر شما بسیار زیبا سروده اید
👏🌺👏🌺💐🌿🍃
پاسخ
خرداد 15, 1402
درود بیکران حضور شما بانو آریایی و سپاس فراوان از نظر گرانبهای شما
پاسخ
خرداد 16, 1402
درودها برشما🌺🌺
پاسخ
خرداد 16, 1402
درود به شما و سپاس تان باد
پاسخ
بستن فرم