🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 باوری خاکستری

(ثبت: 241327) مرداد 30, 1400 
باوری خاکستری

 

از ردا بیرون زده اَهرام مصر دیگری
ساختند اَهرام را با شیوه ی “بُت باوری”

از رَدا، داری برای برده ها آویختند
دار زد آمالمان را باوری خاکستری

با خودم گفتم مرا با یوسف مصری چه کار!؟
یوسفم جا مانده در یک چاه نفت بندری

با خودم گفتم چه شد این گونه رفت آن گونه شد!؟
یوزها رفتند و مانده گونه های اَنتری

با خودم بودم فقط دیوارها هم شاهدند
باز با بُهت نگاهت زَهره اَم را می بری

روی بام شهرمان از درد غربت عَر زدم:
(هر چه در مردم بگردی بی گمان تنهاتری!)

هیچ کس در انتظار حرف های خوب نیست
قاصدک را خشک کردم لای برگ دفتری

با خودم گفتم فقط…نه با خودت حتی نگو
واژه ها دارت زنند این روزهای آخری

 

 

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    مرداد 30, 1400

    سلام و هزاران درود

    مانند همیشه غزل با شکوهی از شما خواندم

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌿

  2. فاطمه عسگرپور

    شهریور 1, 1400

    درود

    👏👏👏👏👏👏

  3. محمد یزدانی

    شهریور 3, 1400

    درود و احترام .لیلا صالح
    شاعر امروز
    ملکه ی شعر پاک
    بسیارعالی و برازنده

  4. حسین شیرکوند

    آذر 2, 1400

    💐🏵️💐🏵️💐🏵️💐

  5. میلاد

    تیر 8, 1401

    واقعا زیبا

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا