🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 باور

(ثبت: 227712) تیر 1, 1399 
باور

 

«باور»

اکنون میانِ عقل و دل دارم تکاپویی
فکرم مشوش میرود هر لحظه ، هر سویی

فرعم به اصلم میزند طعنه جلو افتد
قایق مهیا نیست من دنبال پارویی

بختم کجایی؟! هرکجا را زیر و رو کردم
این سوی را، آن سوی را، رفتم به هرکویی

ای بی وفای پرفریبم دوستت دارم
اما دگر باور ندارم آنچه می گویی

دیگر گذشت و باورِ من برنمی گردد
دیگر تمام است و فقط مانده سیه رویی

بیچاره بودم من که صیدِ حیله ات گشتم
زهری درون اما به ظاهر نوش دارویی

بیچاره هم باشم امیدی هست، فاضل گفت:
بیچاره تر شیری که صیدِ چشمِ آهویی

ف.م حسنی

 

 

 

 

نظرها 12 
  1. 🌹🌹🌹🌹🌹

  2. 👏🌺🌺🌹
    سلام و درود
    بسیار زیباست

  3. شعر زیبایی بود و حس خوبی هم داشت

  4. غزل هنرمندانه ای بود
    لب مریزاد
    آفرین
    🌹👌👌🌺

  5. سپیده طالبی

    تیر 2, 1399

    درودها بانو حسنی عزیز
    زیبا بود سروده تامل برانگیزتان نازنین
    پاینده باشید مهربانوی جان🌺

    • فرزانه حسنی

      تیر 2, 1399

      درود برشما بانو طالبی نازنین
      خیلی ممنون از نظر ارزشمندتون
      🌷

  6. با کسی، غیر تو، در سینه نمی‌ آید عشق

    بگذارم که بیاید…!؟ که بیاراید عشق؟

    مثل تکبیرة‌ الاحرام نمازی که در آن

    واجبم گشته بچشم تو، فقط باید عشق

    دل تو، مأمن آرامشش از یاد خداست

    آن چنان باش، به قلب تو بیاساید عشق

    بهتر آن ست‌، که دل را به‌ خدا بسپاری؟

    تا که از مرحمت خویش، ببخشاید‌ عشق

    هرچه کردم که از اندیشه‌ی تو، دل بکنم

    نتواتستم و ماندم که چه فرماید عشق

    دل به دریا بزن و همره احساسم شوو

    یا دل از من بکنی، یا که دل از شاید عشق! ✍️ #علی_سلطانی_نژاد