🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
با نام دین، چقدر شما، تِر زدید و رفت
آتش به دشتِ خرّمِ خاطر زدید و رفت
وقتی نماز در صف اول، خراب شد
تهمت به آن غریبه ی کافر زدید و رفت
در عرصه اید باز به اذن ولیّ عصر؟!
بد وصله ای به عصرِ معاصر زدید و رفت
وقتی رئیس کشور دارایمان شدید
“زَر” مُرد و در عزاش فقط زِر زدید و رفت
دنیایمان سیاه شد و دین مان تباه
عنبرنسا به خاطر عاطر زدید و رفت
آخر، قطارِ مَنگِ شما، مقصدش کجاست؟!
نارو به حُسنِ ظنِّ مسافر زدید و رفت
خوردید پس حسابی و بُردید بی حساب
بانگی سپس نجیب و مؤثّر زدید و رفت
تاریخ، شوکّه شد که چه دید از جناب تان
گندی عظیم و ویژه و نادر زدید و رفت.
محمدعلی رضاپور، خرداد 1401
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
خرداد 28, 1401
درود وآفرین🌷🌷🌷
پاسخ
خرداد 28, 1401
درود و سپاس 🌹🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 28, 1401
بد وصلهای به عصر معاصر زدید و رفت…
درود بر شما🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
خرداد 28, 1401
درودتان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 28, 1401
🌿🌺👏👏👏👏👏
پاسخ
خرداد 29, 1401
🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 29, 1401
درود بر شما
در پناه خدا
شادکام باشید
👏👏🌿🌷
پاسخ
خرداد 29, 1401
درود و سپاس و همچنین
🌿🌿🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 29, 1401
سلام و احترام جناب رضاپور
زیبا بود
احسنت
🌷🌷🌷
پاسخ
خرداد 29, 1401
سلام و درود و سپاس
جناب آزادبخت
🌷🌷🌷🌹
پاسخ
خرداد 29, 1401
درود جناب رضا پور گرانقدر
شعر بسیار زیبایی است از هر دو منظر شعر و شعریت، و طرح گفتمان انتقادی محتوا
🌷👏👏👏🌷
پاسخ
خرداد 29, 1401
سلام و درود و سپاس از لطف شما سرکار خانم نوری گرانقدر
🌷🌿🌿🌿🌿🌹
پاسخ
تیر 1, 1401
السلام علی من اتبع الهدی
خدا همه را به راه راست هدایت کناد
پاسخ
تیر 1, 1401
گله ها خیلی زیادن قد دیوارای شهر
چی بگم گفتنی ها همیشه تلخن مثل زهر
عجیب تر آنکه مستضعفین آزادی بیان ندارند ولی مستشکلین هر چه خواهد گو بگو بگذریم تِلْکَ شِقْشِقَة هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ
(همین را نیز نمی خواستم بگویم لیک چون نظر پیش ظاهرا از حالت نقد خارج و گل پروفایلم ساقط شده است ناگزیر شدم)
پاسخ
تیر 1, 1401
🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 1, 1401
ان شاء الله
پاسخ
بستن فرم