![سیامک عشقعلی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2024/06/2.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
برای کودکانِ غزه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بمب در مدرسه افتاد!
بچهها ترسیدند!
آنقدر که پیرشدند و نفسهای آخرشان را
در حیاط؛ پشت نیمکت؛ روی دفتر مشق، جاگذاشتند و رفتند!
رفتند تا جایی پیدا کنند؛
برای کشیدن آسمانی صاف و بیصدای شلیک گلوله!
برای کودکانگی در گیجاگیجِ مزرعههای گندم!
برای لمس بال پروانه به وقتِ رقصیدن!
ولی خوب میدانم؛
یکی از آنها، خورشید خواهدشد!
و فردا را عاشقانهتر خواهد سرود!
آنروز اگر زنده بودی!
سلام مرا به چشمهای پر از شکوفهی مردم برسان!
و این شعر را برایشان بخوان!
من نیز
از پشت نزدیکترین پنجره به اکنون شما
دست تکان خواهمداد به عشق؛ به لبخند؛ به آزادی!
«سیامک عشقعلی»
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
خرداد 26, 1403
سلام سیامک جان
فکر نمی کردم در سپید نیز چنین بی غش و پر احساس باشی
باشد که روزی برسد که جنگی در کار نباشد
پاسخ
بستن فرم