🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای قلم امشب دوباره بر تن دفتر برقص
واژه و آرایه را دعوت کن و بهتر برقص
مست شو، بشکن غرور لعنتی را، خستهام
بر زبان آور غمم را بی مِی و ساغر برقص
دل اگر طاقت ندارد پا به پایت تا سحر
لطف خود را کم نکن با چشمهای تَر برقص
بی تفاوت از کنایه، دور کن هر کینه را
مطلعات را جور کن تا واژهی آخر برقص
بیش از این دنبال وزن و واژه بهتر نباش
قید شعرت را بزن بیقافیه یکسر برقص
رقص زیبا شُکر الطاف خداوندیست، نه؟
با غرور بیریایَت؛ مست و اغواگر برقص
میچکد خون از نگاه خیسو غرق خواهشم
کم نیاور ای قلم تا نقطهی آخر برقص
سنگ زیر آسیابان مرام خویش باش
مثل مرغ عشق، با آواز خنیاگر برقص
بهاره کیانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):