لعنت به میلادم

سلام دختر شاعرم
ملکه ی شعر آخرین قرن
شکوه شعر قرن نو
نازنین بابا
بی نظیر دختِ مهر آفرین و مهربان
وقتی این اشعار سوزناک بعبارتی مرثیه های بی نظیرت را می خوانم به عظمت و شکوه، بیشتر پدری مهربان، پی می برم.
کسی که خوبترین و عالی ترین پدر بوده با هجرتش، دختری را که در مکتب عشق پاکش پرورانده تا ابد مرثیه خوان خود کرده است.
همانگونه که بارها به دخترم گفته ام هیچ ذره ای نمی میرد و اگر مرگ. بر ذره ای حادث شود خداوند حی و قیوم نخواهد بود.
در تئوری بی نهایت شعور و توانایی در بی نهایت ذره این مهم را به اثبات رسانده ام و این تئوری دیگر یک اصل علمی می باشد.
از این روست که اناالحق منصور را پذیرفته ام و پیر معرفت هم پیشتر آن را پذیرفته بود که فرموده اند :
فارغ از خود شدم و کوس انالحق بزدم
همچو متصور خریدار سرِ دار شدم.
این رباعی از حقیر است
بشـنیده ام این نکتـه ز دیـوانه ی مست
در ســوگ پیـاله ای که افتاد و شکست
تکـرار دو نیست بی گمــان باشد نیست
وین نکته به هست، در جواب آید هست
نیست نیست
هست هست
پس دخترم همانگونه که خدا حی و قیوم است تمام ذرات حی و قیوم می باشند و همانگونه که قبلا هم گفته ام مرگی بر ذره حادث نمی گردد.
اکنون پدر در توست، این نکته را بارها عرض کرده ام
روزی در آغوش تو، متولد خواهد شد.
در پناه خدا شاد و سلامت باشی آمین

🌿❤️❤️❤️🌿

درودها بهاره بانو
غم سروده ای زیبا قلم زدید
میلادتان مبارک
زندگی جریان دارد وکائنات در رسیدن به خواسته های ما در حرکت
انچه ما در اندیشه بپروریم همان را باز پس می گیریم
پس شادی وارامش را طلب کن بانو جان
سلامت باشید وشادکام
🌺🌺🌺🌸

شعر زیبایی است ولی با لعنت و نفرین به روزهای خداوند شروع کردید نمیپسندم

سلام مجدد

دخترم در مصرع 10 بجای پرِ از پری استفاده کن

مثل پَری روی زمین در حسرت بادم