بغض ِ محرم

ای خم نگشته ز جور زمان ! سلام
« ماتم شکسته » ، سزاوار یک کلام :
شهبانوئی به شعر و عزیزی و محترم
در کلٌ جواهری و به کرمانِ من طلام
طلعت به عمق حقایق ز راه راست
خیٌاط ملبسِ دلِ ها … ، منم ، غلام
تعلیم کن که چنین شارع از کجاست ؟
سرباز لشکرِحق تو ، از جلو نظام
پیشه نما به جامه ی حق دوختن مرا
با جامه ای به تار تمامی ، به پود ، تام
آن شعر نیست که بحر نجابت است
از یک صدیق راه حسینی و والسلام
بحث حسین ، چو رودی به جنٌت است
من گشته ام ز شعر تو لبریز همچو جام
الکن شدم مقابل تو ، اوج معرفت !
باشد چنین بداهه تشکر به یک پیام
این را قیاس مکن با منِ قدیم …
پخته شوند مردم و ما پخته ای چو خام
از بس بزرگی و شعرت بزرگتر …. 
غم از تو دورباد و به شادی علی الدوام

          ما در مسیر  ِ  حادثه ها   خَم  نگشته ایم

          عزلت  نشین  ِ  چلّه ی  ماتم  نگشته ایم

          چون روحِ پر فتوح ِ شقایق بزخم خویش

          غیر از نمک  ضمانت  ِ مرهم  نگشته ایم

سلام و درود به بزرگ شاعر پاک

در مقابل عظمت اندیشه و معرفت شما زانو زده  و افتحار می کنم که در عصری  زندگی می کنم  که طلعت عشق مایه فخر  آن   است.

در پناه حق شاد زی

درودها بانو ی گرامی

شعر زیبایی از شما خواندم

  درود و سلام بر خواهر گرامی شاعره توانمند و ارزشمند      و سلیس  پر محتوا و قابل تقدیر  و تشکر است

درودها بانو ی گرامی وبزرگوار

سام و عرض ادب محضر استاد خیاط پیشه ی گرانقدرم

مثل همیشه آسمانی سرودید

بهره می برم از اشعار زیبایتان

سر بلند و پیروز باشید همچنان ..

درود بر شما

جناب دکتر مهدی پور

ممنونم از حضورتان

احسنت…بسیار زیبا و پر معنا بود…