🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نگاه كردى و يك سوره، نور نازل شد
طلسم حادثه هاى سياه، باطل شد
درست، ثانيه ى آخرِ شكستنِ من
كسى ميانِ من و هر چه بود، حائل شد
دلم كه سر به بيابان شب گذاشته بود
مخاطبِ “قُم” ِ “يا اَيُّهَا الْمُزَّمِّلْ” شد
غزل غزل، به تنِ صبح، شعر پوشاندم
قلم گداخت و در من طلوع، كامل شد
همين كه پنجره را رو به روت، وا كردم
وزيد عطرِ حضورِ تو. نرم، داخل شد
به لطف توست كه دار و ندارم از دنيا
شكافت…
سوخت…
تَرَك خورد…
خرد شد…
“دل” شد…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
اردیبهشت 14, 1396
سلام و درود
خوشحالم دوباره مهمان شاهکاری از،شما هستم .
ضمن تسلیت شهادت کارگران شریف معدن از خداوند بزرگ بهترین ها را برای شما آرزومندم .
پاسخ
اردیبهشت 15, 1396
درود خانم آرامش گرامی
بسیارزیبا وفاخر وماندگارسروده اید.احسنت .همه ابیات بیت الغزلند وازگزینش حیفم آمد
لذت وافر بردم
سرافرازباشید وسربلند
پاسخ
اردیبهشت 16, 1396
پاسخ
اردیبهشت 16, 1396
درود بر شما بانو استاد آرامش گرانقدرم
زیبا و دل انگیز سرودید
لذت می برم از اشعار زیبایتان
سر بلند باشید به مهر
پاسخ
اردیبهشت 17, 1396
درود فراوان بانو آرامش عزیز….
زیبا و دلنشین……..
لذت بردم…..
پاسخ
مهر 15, 1396
پاسخ
بستن فرم