🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 به وقت رفتنت کفش هایت را در مرکب فرو کن

(ثبت: 14447) بهمن 25, 1397 

یقین دارم
که اولین جرقه های شعر
در کله پوک کلمات
در امپراتوری اندام تو زده شد.
روزی در هیبت سرداران دربار غزنه
دل از فرخی سیستانی برده ای
دیگر روز
خمره های خالی خیام را
از شراب خانگی پر کرده ای
و همان شب
زیر بغل بدمستی هایش را
در خرابه های نیشابور گرفته ای.
دور از ذهن نیست
که روزی با
پالتوی پرسنلی خداوند
در باور های شمس رسوخ،
و در کالبد کیمیا خاتون حلول کرده باشی.
تو که پوست تنت تفسیر اروتیک سطور مقدس است!
و به گواهی جواهرشناسان
چشمانت در قیاس با الماس آبی
کفه کیفیت را به سمت خود سنگین می کند
تو که هر چشمی را به تماشا،
و هر دهانی را به واماندگی،
وا می داری!
تو که واژه ها را در ذهن پریشان من تبخیر میکنی
به وقت رفتنت
کفش هایت را در مرکب فرو کن
و در امتداد آخرین واژه
به سمت انتهای صفحه قدم بزن. . . . . . !

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا