🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سراپا عذر و تقصیرم سرا پا عذر فرمانده
نبودم شیوه ی سان دیدنت دل را فراخوانده
گمانم لشکری پیش رخت کت بسته می گویند:
یگان ها را یکایک پرچم عشق تو لرزانده
کمین کردی و دزدیدی دل من را، مبارک باد!
ببین در بیشه شیری آهوان را سخت ترسانده
ندیدی بال پروازم گره خورده ست بر جانت؟!
نشستم بر زمین، بال دلم را عشق سوزانده…
خبر داری دل از دوری رویت گشته نابینا؟!
همان طوری که یعقوب از فراق یار درمانده…
عزیزم دوستت دارم، عزیزم دوستم داری؟
ببین تا قلّه های عشق پهنای دگر مانده؟!
معصومه بیرانوند
سوّم دی ماه ۱۴۰۲
هشتمین سالگرد یکی شدنمون
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
دی 3, 1402
خبر داری دل از دوری رویت گشته نابینا؟!
همان طوری که یعقوب از فراق یار درمانده…
عزیزم دوستت دارم، عزیزم دوستم داری؟
ببین تا قلّه های عشق پهنای دگر مانده؟!
سلام و درود به دختر عزیزم
انگار همین دیروز بود که خبر ازدواج ات را با جوانی پاک شنیدم
هشت سال گذشت؟.
زمان چه زود می گذرد!
از خداوند سبحان بهتترین ها را برایتان آرزو می کنم
در پناه خدا شادزی 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
دی 3, 1402
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد ارجمند
ممنون از حضور و نظر لطفتون
سلامت باشین
آره واقعآ مثل برق و باد میگذره
پاسخ
دی 4, 1402
درود بر شما چه زیبا از فرمانده سروده اید.
مبارک باشد سالگرد ازدواج فرخنده ی شما
👏❤️❤️👏❤️❤️👏
پاسخ
دی 4, 1402
سلام و عرض ادب بر طلعت خیاط پیشه ی عزیز
خیلی ممنونم
نظر لطف شماست
سلامت باشید
پاسخ
دی 4, 1402
درود خانم بیرانوند
مبارک باشه ان شاءالله
خوشبخت باشید 🌹🌹
پاسخ
دی 5, 1402
سلام و درود بر شما
خیلی ممنونم
سلامت باشین
پاسخ
بستن فرم