🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بُرِش

(ثبت: 215502) مهر 8, 1398 
بُرِش

در عشق
اگر
بدوم یک نفس
آخر این بریده گلو
به سرخ سپیده دمی
پیوندم خواهد زد
در امتداد حسنت
براه
چراغ نمی خواهم
خطی
کشیده سپید
از ابتدا تا انتها
شالیزار گیسویت
عطر می زند به زلف گلها
راه
بوی ماه می دهد
اما
فصل آفتاب
از صبح صورت تو
فقط
نو نو می دمد
در نگاه نوبرانه به برم
آنگاهم زنده
از تلطیفی ترنجی تیز
که دست بریده ام به تو
از خویش ، گریبانگیر
و
کشیده از همه چیز

 

 

 

 

نظرها
  1. «…شالیزار گیسویت
    عطر می زند به زلف گلها
    راه
    بوی ماه می دهد…»
    سلام و درود جناب رشنو گرانقدر
    شعر زیبا، خوش بیان پرآرایه و مملو از اندیشه شما را خواندم و بسی بهره بردم
    درود بر شما و قلم زرین تان
    همواره خوش بدرخشید و
    پایدار باشید استاد ارجمند
    🙏🙏👏👏👏👏🍀

  2. طارق خراسانی

    مهر 8, 1398

    سلام و درود

    عاشقانه ای بی نظیر
    آن هم در قالب سپید
    خستگی را از تن در می آورد
    خیلی لذت بردم خیلی

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏❤️🌿

  3. علیرضا حکیم

    مهر 9, 1398

    درود بر شما جناب رشنوی عزیز
    شعر خوبی بود
    دلتان زنده به عشق

  4. عالی استاد
    🙏🙏👏👏در پناه خدا

  5. علی معصومی

    مهر 9, 1398

    درود استاد
    روشنایی و آب را دیدم
    در سبوی دلت
    شبی را که
    صراحی جویان
    پی جرعه ای
    ره کوره های عطش
    بی تابشان کرده بود…🌿🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا