🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بی مرز

(ثبت: 264207) مهر 6, 1402 

 

بر یال آهوان وحشی
می رقصیدم
چون باد
نافه از شوقم سرشار
از سوز ثانیه ها
می زدم به مهتاب
تاب از دویدم می رویید
شاخه شاخه ی جنگل
ماه می نوشید
سبز
چشم پر می کرد از آسمان
سیارگان
رقصی داشتند که نگو
زهره شان در میان
رویا می رویید
از ریتم و ترنم رویش
رویش
گلی با هزار لب و لاله
ره می نمود
به بی مرز های های های جنون
رم نمی کردند مژگان
از دیدن
نگاه لبریز نم انبساط
از بهاران مست
پاییز گم می گشت
با همه ی زخم
در اردیبهشت پر نسخ
و
من
مروارید غلطان
می شدم
به سینه ی بیداران شب
میانه شب
پر بود از شیهه ی سپید مست
ترانه
باور بندبرعبوس منحوس لب
بلندا
باور می سرود
چونان رود
به دریا می‌رفت
سبز یکسر
طراوت می ریخت
برسرو دست جسورانه تر
راه
کوتاه آمده
سر گذاشته به گامهای برز وبلند
افق
تا چشم کار نمی کرد
لبریز
آهنگ های تر
لبالب شفق
صبح را
در درج مروارید معنا می کرد
ثانیه
کمر بسته
تا
بی انتهای قوس نگاه
ستاره بشمردبه سودای بی انتها
آنگاه
اشک مزیدتبسم صبح
لباس انبساط می پوشید
پر از رنگین کمان سرخ و سپید
بر متن آبی هزاران نوید

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. مهرداد مانا

    مهر 6, 1402

    در این سروده بیشتر از هرچیزی حضور و وفور مصوت ” آ ” برایم جالب بود که دو نقش بازی می کرد :
    نقش اول : تامین ریتم کار
    نقش دوم : کمک به لمس و مشاهده ی معنا . از این جهت که موضوع سروده به برخواستن و جوانه زدن مربوط بود . و مصوت ” آ ” نیز به لحاظ دیداری به رویش و رشد می ماند .

نظرها
  1. طارق خراسانی

    مهر 6, 1402

    سلام استاد رشنوی عزیز
    زیارت دوباره ی تان موجب شادمانی ست آنهم با این شعر زیبا
    در پناه خدا 🌿

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا