🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تضمین

(ثبت: 7101) آبان 22, 1397 
تضمین

زیرکوبه های لطیف باران

پوسته های سفت

سنگی و”منّ “می شکند…

درشُر شُرش موسیقای نَفَس

 جان می گیرد…

نگاه شسته می شود…

ازگند و مزخرف

“زیر باران باید رفت “

تا ، تاتارهای غفلت 

از دست و پای فهم

بگسلد…

از بام وبومِ”نگاه مهربانی “

نقش نغز و نوِی

بر جانهای خسته سر برزند…

آنگاهت

ازشباهت شب بیرون می زنی…!

رنگی از صبح

از گریبانت به هر افق می زند…

سپیدِ سپید

می زند…

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):