🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه تعالی
در حضورت دست و پایم را کمی گم می کنم
مثل دریـــــــــا موج می آید تلاطم می کنم
از صمیم قلب می خواهم تو را امّا چه سود ؟
در کنارم نیستی ، با خـــــود تکلّم می کنم !
دل پر از شوق گناه بوسه بر لب های توست
این گنـــــــاه داغ را درپیش مردم می کنم
حکم صادر می کند قاضی برایم ناگـــــهان
من ولی در زیر تیـــــــــغ او تبسّم می کنم
جای تو خالی ست هر شب در کنار بسترم
گرم در آغوش تـو ، خود را تجسّم می کنم
نیمه عریان می شوی در عالم رویای من
عشقبازی می کنی یـا من توهّم می کنم ؟
ظلم بر زیبا رخـان چشم آهو نارواست
من بجای ظلم بر آهــو ، تظلّم می کنم
نامه ات را می نویسم ، از برای چــــاه آب
عزم کوی جمکران در حومه ی قم می کنم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):