محمد- علی زرندی( محمد علییاری)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چه روزها که من این جا
نشسته ام که بیایی
نیامدی و نکردی
به این فتاده نگاهی
هوای شهر گرفته است
دریغ می کند انگار
که لحظه لحظه ببارد
ترانه های بهاری
نه های و هوی و غریوی
نه پایکوبی و بزمی
دلم ز غصه گرفته است
بگو ! تو کی به در آیی ؟
هزار ساله شرابی!
ورای وهم و خیالی!
تو از کدام تباری ؟
که در قبیله ی مایی ؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
فروردین 16, 1400
🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم