🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۴/۳۱ |
| تعداد شعر: | 1281 |
| تعداد مطالب: | 234 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۳ |
هميشه در دل درياچه بوديم
حباب زندگى را ديده بوديم
به زير بارش توپهاى دشمن
گل آلاله ها را چيده بوديم
هزاران چشمه ى نورانى عشق
درون موج دريا ديده بوديم
كنار كرت خشك نخلهامان
به آب ديده ها دل داده بوديم
به شبها تا سحر نزديك ساحل
هزاران گود سنگر كنده بوديم
به شبها تا دم پيدائى صبح
فراوان لاله ها را ديده بوديم
سكوت شب به خلوتگاه عشاق
كتاب عارفان را خوانده بوديم
به دشت خالى از هر شاخه ى گل
بهاران را به دلها برده بوديم
زمان رفتن و پرواز پاكان
درون موج و طوفان مانده بوديم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم