🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 حجابهای برهنه

(ثبت: 258606) فروردین 29, 1402 

۱)
همیشه سنگ مقاوم به شیشه میخندد
همیشه صخره ی آهن به تیشه میخندد

درین سرای تباهی شکوه ایران مُرد
سکوت شاخه ی مرده به ریشه میخندد

دوباره پنجه ی کفتار و ضجه ی آهو
به دست و پا زدنش روح بیشه میخندد

ز بازتاب صدایی به کوه تنهایی
که بر دوبارگی ما ، کلیشه میخندد

حکومتی که وقیحست و میکشد انسان
به گریه های شما تا همیشه میخندد

منصور فرزادی ۲۰۰۹

۲)
طلوع اهرمنی بود فکر و تدبیرت
گرفت کل وطن را کسوف دلگیرت…

حجابهای تحجّر بنا نمودی تا
شود برهنه همه تیغ تیز شمشیرت!

هرآنکه تن به حقارت نداد و سجده نکرد
سرش به نیزه شد و پیکرش پر از تیرت

خدای جانی تو با ندای ( لا اجبار !)
اسیر کرده جهانی به بند و زنجیرت

حقیر و سفله کسی که کشیده بر دفتر!
هزار ماله به نقش پلید تصویرت

میان این همه کشتار و سر بریدن ها
دگر نمانده کلامی برای تفسیرت!

زدی تو رنگ درستی به رذلی و پستی
به غیرِ‌ این همه نیرنگ؛ چیست تاثیرت؟

هزار فاحشگی زیر چادرت برپاست!
میان خیمه ی رذلان دین تزویرت

اگرچه رسم ستم مانده همچنان با زور
ولی نوشته شده شعله ها به تقدیرت

نشسته روح سیاهت به میهنم اما
چه دودها که ببینم که می کشد زیرت

منصور فرزادی ۲۰۱۵

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. طارق خراسانی

    فروردین 29, 1402

    سلام فرزاد عزیز
    واکاوی غزل اول را شروع می کنیم
    در این بیت به لحاظ ارتباط واژه ها نه تنها کسی نمی تواند کوچکترین ایرادی بگیرد بلکه شاعر بسیار هوشمندانه از واژه ها سود برده است، اگرچه قافیه و ردیف کار را برای شاعر سخت کرده اما شاعر با توانایی تمام از پس آن بر آمده و در چند بیت پی در پی شاهکاری را خلق کرده است
    مانند :
    همیشه سنگ مقاوم به شیشه میخندد
    همیشه صخره ی آهن به تیشه میخندد
    درین سرای تباهی شکوه ایران مُرد
    سکوت شاخه ی مرده به ریشه میخندد
    بنظر بنده بیت دوم خیلی هوشمندانه سروده شده است ریشه اینجا فرهنگ و معنویت است و لاغیر اگر فرهنگ ما فرهنگ درستی بود و معنویت ما معنویتی واقعی و صحیح بدون هیچ غل و غش و فساد، شاخه خشکیده نمیشد البته شاخه ای امکان دارد در اثر باد و طوفان و… بشکند و خشک شود و درخت زنده و شاخ و برگش سرسبز بماند منظور شاعر این نیست چون اگر با طوفانی شاخه ای شکسته شود ریشه مقصر نیست.
    اما در این بیت:
    دوباره پنجه ی کفتار و ضجه ی آهو
    به دست و پا زدنش روح بیشه میخندد
    در اینجا شعر نا گهان از اوج به حضیض میل می کند
    چرا به دست و پا زدن آهو روح بیشه می خندد؟ ، در صورتیکه بر عکس جای گریه دارد.
    اگر شاعر بتواند مضمون را به گونه ای تغییر دهد که روح بیشه به اعمال جنایت کارانه کفتار می خندد بیت عالی می شود زیرا می داند شیری در راه است تا کفتار را مجازات کند.
    یک پرانتز باز کنم( چون این غزل را بی نهایت دوست دارم به نقد آن پرداخته ام)
    بقیه ابیات عالی ست خصوصا بیت آخر
    غزل دوم بسیار عالی ست
    در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱

    • منصور فرزادی

      فروردین 30, 1402

      درود جناب استاد طارق خراسانی گرانقدر
      تشکر از شما و نقد ارزنده تان
      بسیار بهره بردم از دیدگاه و نقد اندیشمندانه ی شما
      در مورد بیت آهو …
      واقعا برایم یادآوری اش سخت است پس از حدود ۱۴ سال به ویژه که سالها به این اشعار توجهی نکرده بودم مکانی برای انتشار آن وجود نداشت…
      در مجموع نظرم احتمالا این گونه بوده که طبیعت بی رحمی بر جهان حاکم هست و جنگل همواره فقط نظاره گر حوادث است ، جانبخشی به این طبیعت و صفت خندیدن برای توصیف بی اهمیتی قدرت اصلی در جهان نسبت به اتفاقات پیرامونش هست ، حتی در صورتی که شیری همان کفتار را به سزای عملش برساند فرقی به حال آهو نخواهد کرد چراکه همان شیر هم در نهایت شکارچی است و چرخه ی ظلم ادامه دارد …
      بسیار متشکرم از شما
      امیدوارم همچنان بیاموزم از نگاه و نظرات گرانقدرتان موفق باشید استاد گرامی🙏🌹

      • طارق خراسانی

        فروردین 30, 1402

        سلام
        با توضیحی که شما دادید و با برداشت عرفانی خاصی که خودم از هستی دارم بیت خیلی خیلی زیباست.
        دیدگاه عرفانی حقیر:
        همه چیز اوست و غیر او ذره ای در هستی وجود ندارد، انالله واناالیه راجعون هم همین مطلب را می رساند از او هستیم و به سوی او می رویم بعبارتی باز گشت همه به سوی اوست.
        بیگ بنگ را در نظر بگیرید حال معکوس آن انقباض می شود و تمام هستی باز می‌گردد به همان نقطه کوچک پر انرژی، لذا روح هستی اصولا مرگی را متصور نیست.

نظرها
  1. زهرا آهن

    فروردین 29, 1402

    اگرچه رسم ستم مانده همچنان با زور…

    وای من! قطعا شما در شعر یک نابغه اید

    با آرزوی تندرستی

    درودها🌹🌹🙏🙏🍃🌿

    • منصور فرزادی

      فروردین 30, 1402

      درود بانو آهن گرامی
      تشکر و سپاس از دیدگاه شما شاعر فرهیخته و اندیشمند
      نبض قلمتان جاوید موفق و موید باشید🙏🌹

  2. مهمان

    فروردین 29, 1402

    چقدر خوب به به: حجاب‌های برهنه👏
    چه تعبیر زیبایی و البته تلخ
    کی گفته عفت و پاکدامنی به حجاب ربط داره! افرین، واقعا ایرانمان مرد فاتحه😔
    یاد شعر میرزاده عشقی افتادم…

    درود
    زنده باشید و نویسا🌺

    • منصور فرزادی

      فروردین 30, 1402

      درود و تشکر و سپاس از نظر شما دوست گرامی
      موفق باشید🌹🙏

  3. برهان جاوید

    فروردین 29, 1402

    درود
    بسیار لذت بردم از اثار ارزشمندتان
    زیباست و خواندنی
    مخصوصا غزل دوم
    افرین و دستمریزاد

    ❤️❤️❤️🌹🌹🌹👏👏👏

    • منصور فرزادی

      فروردین 30, 1402

      درودها جناب جاوید ارجمند
      تشکر از شما شاعر بزرگوار
      موفق و سربلند باشید 🌹🙏

  4. محمدحسین پژوهنده

    فروردین 29, 1402

    شعر اعتراض پروتستانیستی قویی است که اصل کار را در آماج گرفته و از عهده رساندن پیام به خوبی برامده، اما ارزیابی موسیقایی معنوی آن بخصوص عرصه هماوردی آن گر چه حجاب نامبرد شده، ولی بسیار گسترده تر از یک عرصه است لذا من در این خصوص ساکتم و آن را به اهالی تحلیل و تفسیر وامیگذارم 😔

    • منصور فرزادی

      فروردین 30, 1402

      درود جناب پژوهنده تشکر از نظر و دیدگاه شما موفق و سرافراز باشید 🙏🙏

  5. فروردین 30, 1402

    نگاه رادیکال ازهر دو طرف ایراد دارد
    هم آن هایی که چهار تا شیوید خارج از روسری را با مغز حقیر و نگاه وقیحشان به تن فروشی تعبیر می کنند هم آن هایی که در سوی دیگر طیف از روی خشم یا نفرت چادر را پوششی بر فساد و فسق می خوانند …
    واقعیت این است که در جامعه دارای سلامت اخلاقی که چشم مردان و دل زنانش پاک باشد با یا بدون حجاب بودن یک انتخاب آزاد است و چه بسا در یک خانواده یا جمع دوستانه انتخاب ها متفاوت باشد و همه با هم و در کنار هم و بدون هیچ مشکلی زندگی می کنند

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا