🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آن شب شوم که در چشم ترم خواب شکست
عکس رخسار تو در خاطره ی قاب شکست
دل من بس که به دنبال تو افتاد به راه
سنگ بیداد ، رقیبش زد و بی تاب شکست
می خورم خون دل و حسرت جاوید مراست
که جفاهای توام گوهر نایاب شکست
کشتی عمر مرا با همه ی صبر و قرار
موج توفان بلا در دل گرداب شکست
خانه ام را که در آن خاطره ی عشق تو بود
در و دیوار فرو ریخت چو اسباب شکست
آهوی وحشی دل خوی پلنگی چون داشت
نغمه هایش به گلو درشب مهتاب شکست
شیخ را چون مدد از ساقی محفل نرسید
ساغری را که در آن بود می ناب شکست
نبرد بهره ای از روز و شب دور حیات
تا که با زخم زبانش دل احباب شکست
باب رحمت نشود باز به رویش زیرا
دل ما برد به یغما و ز هر باب شکست
در خود آنگونه غریبانه شکستم که نسیم
چینی نازک تنهایی سهراب شکست.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
بهمن 13, 1401
باب رحمت نشود باز به رویش زیرا
دل ما برد به یغما و ز هر باب شکست
در خود آنگونه غریبانه شکستم که نسیم
چینی نازک تنهایی سهراب شکست
سلام و درود بر استاد فرزانه ام
بسیار زیباست
لذت بردم
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
بهمن 13, 1401
🌸🌸🌸❤️❤️
پاسخ
بهمن 13, 1401
سلام و درودها استاد
زیبا بود
گوهر وجودتان مصون از تلخی و گزند روزگار
🙏
پاسخ
بستن فرم