🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
حسی دگر برای سرودن نمانده است
یک دم به انتهای سرودن نمانده است
از بس که نیستی، رَمَقی هم ز دوری ات
در لحظه لحظههای سرودن نمانده است
سازی شکسته هستم و از لاشه های آن
آهنگِ نغمههای سرودن نمانده است
از بس که در فراق تو شبها گریستم
در سر، دگر هوای سرودن نمانده است
آخر چگونه با غم تو زندگی کنم
وقتی دگر فضای سرودن نمانده است؟!
تا حال شعرهای مرا خواندهای… ولی
حسی دگر برای سرودن نمانده است
https://telegram.me/msalikhany
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
تیر 8, 1395
درودها
زیبا بود
پاسخ
تیر 8, 1395
سلام و عرض ادب و احترام و عرض تسلیت
طاعات تون قبود درگاه حق..
زنده باشین و برقرار
خیلی زیبا بود.
یاخق
پاسخ
بستن فرم