🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قلب؛ماتم زده است از دل خویش
سَر فرو برده ز دنیای پَریش
در وقایع نه منی هست و نه هیچ
هرچه هست خاطره ای گِردِهمی است
من در این غربت بی اصل،
کجا جایم هست؟
کز وفا هیچ نمانده است، برای چو منی
دردِ من آن دلِ بی عاطفه ای است
که نداند دلِ بی عاطفه اش مَرهَم کیست
تَپشی از دلِ تو وصلِ دلی است
که زمان رابط این در به دری است
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آذر 23, 1400
در وقایع نه منی هست و نه هیچ
این بنیان فکری عمیق، در شعر قدرت مانور بیشتری دارد
درودها بانو ساطحی عزیز
🌷👏🌷
پاسخ
آذر 23, 1400
خیلی ممنون 🌹🌟
پاسخ
آذر 23, 1400
چه پایانِ زیبایی
درود
پاسخ
آذر 23, 1400
متشکرم🌹🌟
پاسخ
آذر 23, 1400
. با درودم نیک 🌺
.
. دردِ من آن دلِ بی عاطفه ای است
. که نداند دلِ بی عاطفه اش مَرهَم کیست
.
. مهر بانوی فرزانه درد را از هر طرف که بخوانی
. درد است . . درد
. که چه زیبا تصویرش کردی
. روزگارتان بی درد خوش باد 🌺🌸🌹
پاسخ
آذر 23, 1400
خیلی ممنون. همچنین🌹🌟
پاسخ
آذر 25, 1400
زمان رابط این در به دری است
دستمریزاد 💐
پاسخ
آذر 25, 1400
متشکرم🌹🌟
پاسخ
آذر 26, 1400
درود بر بانو ساطحی از ایل سترگ ساطحی
پاسخ
دی 22, 1400
درود بر بانوی ساطحی
همشیره خودم🤩
پاسخ
دی 28, 1400
خیلی ممنون از لطفتون🌹
پاسخ
بستن فرم