🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
حصار بازوانت
برایت بار دیگر نقشه دیدار خواهم چید
بسمت ناامیدی بعد از این دیوار خواهم چید
هلا ای خوشه ی لبریز شهد کام سرمستی
تو را از تاک های ترد لاکردار خواهم چید
من از جاماندگان شهرک متروک تاریخم
که طاق آرزوها از دل آوار خواهم چید
از این پس غصه و غم را فراری میدهم زیرا
بساط درد و محنت را از این بازار خواهم چید
حصار بازوانت را به دور گردنم بسپارد
که با اغوش خود گرد تنت دیوار خواهم چید
برای آنکه از تاراج طوفان در امان باشی
کنار خرمن بابونه هایت خار خواهم چید
مگر یکبار دیگر فرصت عمری دهی ما را
هزاران بوسه از لعل لب تبدار خواهم چید
اگر سر رشته زلف تو از دستم رها گردد
عنان خویش از دنیای بی مقدار خواهم چید
♤♤♤
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
بهمن 17, 1402
درود بر شما
زیباست
فقط بیت چهارم به نظرم مفهوم درستی نداره
چون چیدن به معنی پهن کردن بساط
و برچیدن به معنی جمع کردن بساط هست🌸
پاسخ
بهمن 17, 1402
سلام و درود
غزل زیبا و شیرینی ست
خیلی لذت بردم
در مصرع نخست این بیت بسپار سهوالقلمی صورت گرفته و بسپارد تحریر گردیده است .
در پناه خدا 🌱🌹👏👏👏👏👏👏🌹🌱
پاسخ
بهمن 18, 1402
این را در اینستا خواندم استاد
و نمی دانم چرا شعرها در سایت زیباتر به نظر می رسند . برام کمی عجیبه
پاسخ
بهمن 18, 1402
درود استاد گرامی
بسیار زیبا
👏👏👏🌺🌺🌺❤️❤️❤️
پاسخ
بهمن 18, 1402
استاد علی معصومی عزیزم
ادیب فرهیخته
از شراب شعرت سرمست شدم ، همیشه دلتنگ اشعارتان هستم و از خواندنشان لذت می برم .
سپاس
پاسخ
بهمن 19, 1402
سلام و درود بر مهندس عزیز جناب معصومی
بسیار زیبا و ارزشمند بود و بسیار ممنونم
برقرار باشی 🌹🙏
پاسخ
بستن فرم