🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« حكيم »
همان خداي توانا ، كه قادر است و حكيم1
نظام ملك سليمان ، بـبنددش به نگيم2
خداي فرد توانا ، كه رزق خلق دهـد
نظام خوردن آن را ، دهد به دست حكيم
بشر كه هرچه بخواهد ، خورد به رغبت خود
طراز سود و زيانش ، بُوَد به دست حكيم
خدا كه خالق رزق است و خالق بشر است
رموز درد بشر را دهد به دست حكيم
نظام حكمت حق را ، به دقت اَر نگريم
بُوَد ز حكمت حق، در كلام و دست حكيم
نظام هر دو جهان را ، به جستجو درياب
نظام ملك فنا ، بر بقاء بـبست حكيم
بشر تو رمز مداواي خود نـمي داني
تو رمز مداواي درد ، بجو زِ دست حكيم
عجب زِ ديده ي عبرت، چه حكمتي ديدم
كه درد و درمان و بهبوديَش به دست حكيم
عجب تر آنكه دواي مرا ، ز حكمت حق
نهاده حق ، به گياه زمين و دست حكيم
عجب طراوت و حُسني بُوَد به هر دو جهان
نظام هر دو جهان، بسته شد به دست حكيم
حسن تو حكمت حق را ، كجا توان جويي
يك نكته اش بُوَد ، جسته اي زِ دست حكيم
٭٭٭
1- نام خدا – پزشك – دانا 2- نگين حضرت سليمان(ع)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
فروردین 17, 1399
درود بر شما مصطفی جان
پاسخ
بستن فرم