🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مردابها چه استوار مانده اند ؟
در بستر ِکبود زیستن ِما ,
حتی با کویری شدن ,
خشک نمی شوند …… نمی میرند
خرچنگها شبانگاهان می زایند و شب در سیاهی جاریست
زلالی نیست تا ماهیان زلال پرست , به تکاپو و شادی پردازند
ماهیان زلال پرست ,
در حصار تنَگ و تاریک ِ چنگال ِ خرچنگها اسیرند
در این مرداب متعفن , فقط کرمها و انگلها رشد ِ نجومی دارند
و در عمق خباثتها گرفتارند و سیاهی ارمغان افزون طلبی آنهاست
خداوندا مرا در جهنمی که عده ای از مسولان در آن گرفتارند ,
میانداز
بگذار در میان جهنمی از آنهائی باشم که در سرزمینشان عدالت جاری بود
و حداقل ها برای همه میسر و کسی درد نداری نداشت.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
بستن فرم