🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تنهایی ام محصول اقرار خودم بوده ست
در من تویی _ این تو _گرفتار خودم بوده ست
پیغمبر احساس من بگذار برخیزم
“مریم” ترین احساس سربار خودم بوده ست
بیت المقدس می شوم در چنگ تقدیرت
اشغال من از ابتدا کار خودم بوده ست
دستم نگیری تا ابد آوار خواهم بود
آوارگی در دفتر تار خودم بوده ست
شرح نگاهت را برای شاعران خواندم
این آرمان تلخ و اجبار خودم بوده ست
من تشنه ی روح تو ام ای عشق باور کن
لبخندهایت آسماندار خودم بوده ست
گفتم پریشان ها نمی فهمند باران را
باران که از آغاز بیمار خودم بوده ست
جای تو هرشب تکیه بر البرز می کردم
این کوه خسته سر به دیوار خودم بوده ست
مرغ غزل انگیزه ی پرواز می خواهد
از بیت بیت مثنوی اعجاز می خواهد
تنهاترین سیاره ی منظومه ها بوده ست
آنکس که در من بغض را بر شعر افزوده ست
از دست دنیا می روم دریا ردیفم باش
در پیش موج دردهای من حریفم باش
هرگز کسی درد سکوتم را نفهمیده ست
فریاد من با جیغ و سوتم را نفهمیده ست
خلوت نشین بغض تنهایی مرا فهمید
آنکس که باید روز شیدایی مرا فهمید
او شاعر تنهایی شب های دردم بود
پروانه ای اطراف باغ خشک و زردم بود
او با غزل در من کبوتر را رها می کرد
روح مرا با زندگانی آشنا می کرد
از کل دنیا خسته ام دیگر نمی خواهم
حتا ببینم رنگ باورهای دلخواهم
باور نمیکردم کبوتر در تنم مرده ست
احساس سبزم را کجا این آسمان برده ست؟
تقدیرهای شوم گاهی حاصل بغض اند
لبخندها ترفند های باطل بغض اند
دیگر توقع از شب طوفان نخواهم داشت
ترس از نگاه خسته ی انسان نخواهم داشت
آنها که باید در نگاهم رقص می کردند
حالا فقط در لای آهم رقص می کردند
دیگر نگاهی آشنا را حس نخواهم کرد
دستی بجز دست خدا را حس نخواهم کرد
بغض “پرستش” سایه ی یک عمر دلتنگی ست
اینجا نگاه کل آدم ها فقط سنگی ست
بگذار برگردم به آغوش غزل شاید
یک در به روی قلب من این بار بگشاید
ای عشق ای سامانه ی زیبای دلتنگی
در من برقصان دختر تنهای دلتنگی
اشکم که می بارد هوایم رنگ طوفان است
در لابلای بغض ساعت های دلتنگی
باور نمی کردم که دنیا مادر درد است
در شیب تند چرخش دنیای دلتنگی
در زیر لب هرشب دعا کن تا بسوزانم
سربیشه های جنگل غوغای دلتنگی
حالا “پرستش” می کنم حس غریبم را
در غربت سنگین باورهای دلتنگی
#پرستش_مددی
۱۳۹۸.۰۳.۰۸
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
اردیبهشت 18, 1400
سلام خانم مددی گرامی
از اینکه شاعر توانیی هستید هیچ شک نیست
این اتر زیبای تان می توانست در قالب شعر خوشه ای هم قرار گیرد
امیدوارم روزی با همت عالی که در شما سراغ دارم ملکه سعر پاک شوید
پیشنهاد
خلوت نشین بغض تنهایی مرا فهمید
آنکس که باید روز شیدایی مرا فهمید
او شاعر تنهایی شب های دردم بود
پروانه ای اطراف باغ خشک و زردم بود
در مصرع دوم بیت اول بهتر است آورده شود
آنکس که بوده روز شیدایی، مرا فهمید
و از این جهت بنظرم این خوب است چون در بیت دوم امده است :
او شاعر تنهایی شب های دردم بود
پروانه ای اطراف باغ خشک و زردم بود
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌷🌿
پاسخ
بستن فرم