🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دستچین
روزگارا قصد جانم کرده ای*
نیمه جان و ناتوانم کرده ای
آتش و دودم ز سر شد بر هوا
قله ی آتشفشانم کرده ای
برگ و بار هستیم تاراج شد
مثل یک برگ خزانم کرده ای
کشتی بشکسته اندر ساحلم
از کرانها بی کرانم کرده ای
تیر زهرآگین بر بالم نشست
سرنگون از آسمانم کرده ای
جسم و جان خسته ام را خسته تر
از زمین و وز زمانم کرده ای
چون پلنگ زخمی آواره در
پهندشت بی امانم کرده ای
داشتم در دل جهانی آرزو
لیک رسوای جهانم کرده ای
حال دل را کرده ای زار و خراب
حال قصد دودمانم کرده ای
کینه ای دیرین در دل داشتی
عهدها با دشمنانم کرده ای
کرده ای یاران دل را دستچین
تا جدا از دوستانم کرده ای
چشمه ای بودم میان مرغزار**
سوی بیراهه روانم کرده ای
مثل شمعی سوخته در چنگ شب**
مرگ را ورد زبانم کرده ای
برده ای صدها هزاران زیر خاک
خاک را گنج گرانم کرده ای
تیشه ای بر ریشه ی جانم زدی
داغدار و بی نشانم کرده ای
بر حریم لانه ام آتش زدی
نا امید از آشیانم کرده ای
ریختی دست یگانه آب پاک
عاقبت محتاج نانم کرده ای
امیر وحدتی یگانه
روزگارا قصد ایمانم مکن/ از استاد*
ابتهاج (سایه)
یادگاری از استاد**
محمد رضا زارع(م فریاد) با تغییر دو واژه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
خرداد 28, 1401
سلام جناب وحدتی « یگانه » زیبا و امانت دارانه سروده اید و روان و شیوا. فقط خالی در چهره زیبای شعرتان وجود داشت که با اجازه شما یادآور می شوم. در مصرع دوازدهم « . . . و وَز . . . » بجای « . . . و اَز . . . » نشسته و تکرار در حرف ربط واو ایجاد شده است. شادکام باشید. 🌹
پاسخ
خرداد 28, 1401
سلام جناب وحدتی عزیز و بزرگواربنده هم با نقدجناب سبکبارموافقم وعلاوه برآن دو مورد دیگرجسارتا اضاقه میکنم.
بهجای تیر زهرآگین
اگربفرمائید تیر زهرآلوده
وبجای کینهای دیرین
بفرمائید
کینهی دیرینه
شعرتان یکدستتر وروانتر میشود.
موفق وپاینده باشید.
🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 28, 1401
سلام و درود و خدا قوت 🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 29, 1401
جناب وحدتی ارجمند
درود بر شما
زیبا سروده اید
🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم