🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هوای دفتر شعرم دوباره ابری شد
و باز حس عجیبی گرفته دستانم
برای گفتن یک عاشقانه ی دیگر
گرفت وسوسه ی کهنه ای گریبانم
چقدر دورشدی از منی که تنهایم
منی که با همه ی روحم از تو سرشارم
ببخش در تب اندوه دوری و حسرت
به گفتن غزلی تلخ از توناچارم
نگاه آینه تاریک شد صدا پوسید
اتاق کوچک من هی بهانه می گیرد
شبیه چهره ی صحرا پر از ترک شده ام
ولی برای تو هر شب قصیده می بارم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
مهر 28, 1402
نگاه آینه تاریک شد صدا پوسید
اتاق کوچک من هی بهانه می گیرد
شبیه چهره ی صحرا پر از ترک شده ام
ولی برای تو هر شب قصیده می بارم
سلام و درود
بسیار زیباست
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
مهر 28, 1402
سلام و درود
گویا قالب آن غزل نیست
پاسخ
مهر 29, 1402
بله🌹
پاسخ
مهر 29, 1402
ممنونم🌹
پاسخ
مهر 28, 1402
درود و دستمریزاد بانو👏💐
پاسخ
مهر 29, 1402
ممنونم بسیار🌹
پاسخ
مهر 28, 1402
درود بر شما
بسیار زیبا و دلنشین و مثل همیشه همراه با نو اوری
در مورد قالب ایندفعه اتفاق نویی که افتاد ترکیب کددن غزل و چهارپاره است که بسیار زیبا و خوش نشسته
افرین به این ذوق
🌺🌺🌺👏👏👏
پاسخ
مهر 29, 1402
قربان نگاهتان🌹
پاسخ
بستن فرم