🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۱/۰۶/۲۹ |
| تعداد شعر: | 14 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۲/۰۸/۱۹ |
از صورتی که دست هایت قاب می گیرند
تا روشنای صبح روز اولین برخورد
از با وقار گام هایت در شب مهتاب
تا ذوق چشمانت که در عمق دلم سر خورد
ای وای از فریاد تنهایی میان بغض
تا حیرت آغوش تو در خلوتی خاموش
از من که بیرون می زنم هر لحظه از قلبت
من بی تو من با غصه ات… من زود خواهم مرد…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
اردیبهشت 12, 1402
درود بر شما 👏
پاسخ
اردیبهشت 17, 1402
🙏🙏🙏
پاسخ
اردیبهشت 12, 1402
سلام و درود
بسیار عالی، ست
در پناه خدا🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اردیبهشت 17, 1402
سپاس بی حد🙏🙏🙏
پاسخ
اردیبهشت 12, 1402
درود بر شما
زیبا سروده اید
قلمتان سرسبز
🙏❤️🌹🙏❤️🌹🌿🍃
پاسخ
اردیبهشت 17, 1402
بمانید به مهر💚💚💚
پاسخ
بستن فرم