🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
حتی تو هم حس ات به من حدس و گمان بود
وقتی غم تنهایی ام با من عیان بود
رویایِ تو هم قد برج شهرتان ،نه…..
دنیای ِ من اندازه ی یک قرص نان بود
رفتی و من با حرف مردم بغض خوردم..
سهم من از احساسِ تو زخم زبان بود
دلخوش به تو
به زندگی
به هیچ….
بودم
شادی همیشه سهم از ما بهتران بود
یک عمر سگ دو میزدی و دیر شد،حیف…
چه دیر فهمیدی اجل باد خزان بود
تنها سوال قبل دفنم را بپرسید
دنیا چرا دائم به کام دیگران بود؟!!
من که خودم بودم خودِ من.. درد این ست
پس زندگی با من چرا نامهربان بود؟!!………
سوگندصفا
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (12):