زن دل باخته ی دل مرده

گوش کن زنگ خطر یعنی این..

#تک_بیت

من ماندم و چشم تر و احساس خریت

هی داد زدم….

داد زدم…

اینم کامل شعر قبلی..

از کوچه های تنگ مدینه خبر رسید

بانوی آب..

جان علی..

با سلام..

مدتی در سفر خواهم بود

زن دل باخته ی دل مرده

گوش کن زنگ خطر یعنی این

باید من از ریشه خودم را جدا کنم

باید به سمت میکده ها اقتدا کنم

من سرسری بخشیدم و سر تا سرم را برد…

مادر ندیدی،عشق را…همبسترم را برد…

از این بن بست تنهایی

هیچ وقت خوشحالیم رو سر این شعر فراموش نمیکنم. اولین شعری که وزن درست و قافیه و ردیف داشت و اولین نمره ام رو از استاد (بی نشانم)گرفتم????..

یاد اون روزا بخیر..

افتادی وسط زندگی ام..

درست مثل اتفاق

تو نه روح منی و نه جان منی..!

تو تمام منی و تمام منی..!

خون است در این سینه و رود است به دیده..

از اشک رسیدیم به یک بغض رمیده..

تب کردم و لرزیدم و ناگاااااه…دلم رفت

آن واژه که با آن پدرم سوخت همین بود.!     (عشق)

سلام و عرض ادب خدمت همه استاد ها و دوستای شاعر عزیزم در شعرپاک..

این یک بند از یک چارپاره هست

رفتن دلیل ساده میخواهد 

ماندن ولی یک عشق بی تردید

دعا کن

دعا کن عاقل شوم

جز وصال تو دگر چاره ندارد دردم

خون دل خورده و با بغض مدارا کردم

یک تک بیت انتخاب کردم از یک غزل جدیدم

که تقدیم میکنم به همسر عزیزم «جعفر»…