🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دوبیتی های یلدایی

(ثبت: 7274) آذر 22, 1397 

شب یلداپراز سنتور وارگم
برای خوردن آجیل گرگم
برای پسته دندان تیز کردم
میان خانه یمادر بزرگم
2
من وتنهایی واحساس ودیوار
من ویک دفتر ویک مشت پرگار
مرا دق می دهی روزی که مردم
دلم را توی گلدانت نگهدار
3
شب یلدا که بی آجیل سر شد
به غوغا منزل ما پر خطر شد
پرو بالش همه روی زمین ریخت
کلاغ قصه وقتی باخبر شد
4

شب یلداگران شد سیب وآجیل
به دست خاله خالی ماند زنبیل
همه تا ساعت یازده نشستیم
فقط دیدیم فیلم جکی وجیل
5
شب یلدا گران شد هندوانه
گران شد پسته وانجیر ودانه
زدست غصه وجوش ونداری
شدم آخر به قبرستان روانه