🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اي پسر اَر تو را بـُوَد دانش و عقل و شعور
غرق شقاوت ببين حرف صلاح و حرف زور
جمله حرف آن خدا بهر صلاح كار توست
از دَم آمــدن به دهر، تا دَم رفتـن به گور
٭٭٭
آن تيـغ تيـز مي كشـد از بهـر قصـد ما
تا شكنــد زِ ضربـه ي آن پا و دست ما
در مــا ارادت است به اميــد رحــم آن
آن هم ارادتــش نــشود پاي بست ما
٭٭٭
قناتي را زِ سر تاسر گِل و لايــش درآوردم
به كار خيـرم از مردم نشـد فردي هماوردم
بشـد آبي از آن جاري، وسيله رزق مردم شد
در آخر ز آن قنات مردمان صرف نظر كردم
٭٭٭
آدم اگر بشر شدي، حرف خدا بكُن قبول
حرف خدا فزونتراست از همه علم و هر عقول
روز جزا تو در حساب، هر قدري كم آوري
هرچه عمل نكرده اي كي بتوان كُني نُكول
٭٭٭
طريق من اگـر چون بت شكن بـود
طريق چرخ و بهــر من خشــن بــود
زِ دستــم هـر هنــر كردم چنان شــد
كـز آن فرهــاد و دست كوه كن بــود
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اردیبهشت 6, 1401
درود برشما بزرگوار
خداوند رحمت کند استاد را
مانا باشید🌸
پاسخ
اردیبهشت 8, 1401
ازنگاه پرلطف ومحبت شمابانو گرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید ، الهی امین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم