🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دولت آیینه ها ..

(ثبت: 4441) تیر 18, 1396 

بسمه تعالی

 

شکوه از این دور گردون ، شکوه ی بی حاصل است

انتظار مهر خوبان ، انتظاری باطل است !

 

هر چه میخواهی بگو  ،  اما نگو از چشم یار

صد هزاران کشته دارد ،  با نگاهش قاتل است

 

درد بی درمان همان یک لحظه بی دل بودن است

مثل بیماری ست که   درمان دردش    با دل است

 

هر کجا میخانه ای کردم بنا ،  بی جام شد !

لیلی ناز آفرین  اینجا چرا بی محمل است ؟

 

ساربان  ساده دل  همدست  با صیّاد شد

هر چه آهو دیدم اینجا زخمی و پا در گل است !

 

صبر می باید بر این اندوه های بیشمار

موج میریزد فرو در بستری که ساحل است

 

راه را گم کرده ای ،  بیراهه می تازی چرا ؟

جز صراط مستقیم هر راه رفتی  مایل است

 

هرکه بر سیمای زیبای غزالان چشم بست

بی گمان از دولت آیینه ها ، او  غافل است

 

هر که از آزادگی دم میزند  در بند عشق

بی تعارف  در مقام ادعایش  جاهل است

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):