دِماغ - شعرپاک

فروردین 13, 1401

درود و احترام استادبانوی ادبیات و اندیشه
صبح زیبایتان در نوروز طبیعت سرزنده و شادپا بسیارعالی سروده اید
در طول تاریخ بشر رنج فراوان از نیرنگ رنگرزها برده است متاسفانه رنگ ثابت نیست یک رنگ می زند به سی رنگ جلوه می کند
بله چاره ای نیست زهربنوش و سرپیچی نکن
::

رنگرزانِ نابکار
بر جای تمامِ لکّه‌ها
برای خود مریم رافائل کشیدند
امّا برای ما نوشتند:

زهر بنوش!
به تندرستیِ رنج
که زندگی، زخمی طاقت‌کُش است

…
فریبانوری

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 13, 1401

درودها جناب یزدانی گرانقدر

سپاس از مهر حضورتان

و سپاسی دیگر برای دریافت دیدگاه گرامیتان و نکتۀ دقیقی که فرمودید

روز طبیعت بر شما فرخنده باد به تندرستیِ شادی

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

پاسخ

حسن مصطفایی دهنوی

فروردین 13, 1401

سلام و درود بانو
بسیار زیباست
سربلند و پاینده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 13, 1401

درود جناب دهنوی گرامی

سپاس از مهر حضورتان

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

پاسخ

خشایار حسامی

فروردین 13, 1401

سلام بانو نوری گرامی
به نظرم شعر به دو تابلوی نقاشی بسیار شبیه به هم از حضرت مریم با چهره و ماهیت انسانی و زمینی اشاره دارد که یکی را رافائل و دیگری را داوینچی کشیده است. تنها تفاوت این دو تابلو در این است که تابلوی «مدونای گلد فینچ» (که به «مدونای دل کاردلینو» نیز معروف است) از رافائل سرشار از رنگهای روشن و نور است حال آنکه تابلوی «بانوی صخره ها» از داوینچی کاملا تیره و بدون نور کار شده.

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 13, 1401

سلام و درود جناب حسامی عزیز

سپاس بسیار از مهر حضور

و سپاسی بیشتر از اشتراک دقت نظرتان

🌸🍃🌸🍃🌸

پاسخ

سیاوش آزاد

فروردین 13, 1401

سلام

یک. اگر نابکار نمی آمد و دست رنگرزان از همان ابتدا رو نمی شد بهتر نبود؟

دو. سطر سه را به این صورت نوشتن چه حکمی دارد
برای خود
مریم رافائل کشیدند
چون ممکن است دال خود با کسره خوانده شود

سه چرا که تو تنها برگزیده شدی
ممکنست تنهایی به ذهن آید یا حصر
تو تنها (فرد دور از جمع) برگزیده شدی/ فقط تو برگزیده شدی
این نحوه سطربندی مناسب است؟
چرا که تو
تنها برگزیده شدی تا از حرکت، بازش داری

چهار. بنظر می رسد اثر متعلق به فرهنگ ما نیست و اگر در اروپا بود تلائم بیش تری داشت

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 13, 1401

درود و سپاس از مهر حضور و نقد ارجمندتان جناب آزاد گرامی

در مورد نقد نخستین، می‌توان دو نوع نگاه داشت. اگر نگرش و قصد شاعر سپیدسرایی باشد حق با شماست. صفت نابکار نباید اول کار بیاید و حالت بهینه این است که اصلا در طول کار هم نیاید و سپیدخوانی شود.
اما اگر نگرش و قصد شاعر آزادسرایی باشد، مسأله را همان اول مطرح و خیال خواننده را راحت می‌کند و بعد نسبت به چرایی و چگونگی مساله منظرگاه (پرسپکتیو) و احساس خود را ارائه می‌کند.

در مورد نکته دوم، به نظرم بهتر است بعد از «خود» ویرگول گذاشته شود ولی سطربندی تغییر نکند چرا که هدف سراینده این است که تقابل رویکردی رنگرزان را نسبت به خودشان و مردم نشان دهد و برای این کار استفاده از دو سطر بهتر از سه سطر است.

در مورد نکتۀ سوم، با توجه به بافت بند بعید می‌دانم کسی تنها را به معنی دیگری جز «فقط» در نظر بگیرد ولی اگر این احتمال وجود داشته باشد؛ سطربندی شما از آن پیشگیری می‌کند ( و اگر هم این احتمال وجود نداشته باشد باز هم من سطربندی شما را در این مورد بیشتر می‌پسندم چون بر محتوای مورد نظر سراینده تاکید بیشتری دارد).

در مورد نکتۀ چهارم، استفاده از بسترهای دینی غیر اسلامی مخصوصا مسیحیت در ادبیات کلاسیک فارسی برای به نقد کشیدن افراد یا جریانهایی که از نیرنگ هایی با رنگ و بوی ظاهری دینی و فلسفه دینی برای فریب مردم در جهت بهره‌برداری های شخصی یا اجتماعی خود استفاده می‌کنند، بسیار مسبوق به سابقه است. نیز، چنانچه آراء من را در مورد ادبیات در بخش بیوگرافی بخوانید چهار اصل در آن عنوان شده که من با باور به آنها قلم به دست می گیرم (در بخش سخنی با خوانندگان کتابم با عنوان «در حلقه های گمشده» نیز آمده). اولین اصل این که با هر گرایش ادبی باید کلاسیک ها را خواند و کلاسیک را مورد توجه قرار داد. و اصل آخر این که “هنر، فراتر از واقعیت، خلاقیت، هیجان، عاطفه، بینش شناختی، حافظۀ فردی، حافظۀ جمعی، و فرهنگ است” لذا من در اشعار مختلف ممکن است از نمادپردازی‌ها و نشانه‌های بومی یا غیر بومی استفاده کنم که این بستگی به جنس و چگالش محتوایی و عاطفی خود کار دارد. بنابراین در مورد نکته چهارم می‌توانم بگویم اگرچه حق با شماست و چنانچه هر کاری در بستر فرهنگی خودش ارائه شود؛ بُرد بیشتری خواهد داشت؛ من با این باور و گرایش فرافرهنگی می‌نویسم و البته همیشه به ریشه و پیشینه هم نظر دارم.

با درود بیکران
و سپاس از نکات ارزنده ای که مطرح فرمودید

🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺

پاسخ
- سیاوش آزاد
  فروردین 13, 1401
  
  متشکر درود بر وجود پربرکتتان
  
  پاسخ

شاه شرقی

فروردین 13, 1401

رفع نقص(۱)
ناقص ام راه تکامل می روم
پیاده
شاید با ترن

ایستگاه اول نمی دونم کجا بود
عده ی گفتند :ایستگاه مکیدن ،خون و شیر مادران
آنجا فراوان بود نثار

برخی گفتند :خیر انجا شهره بودش به جایگاه عشق،وصف و عشق دلبران

اختلاف آمد میان ،شوریده ی گفت:یادتان رفته دوستان ،خاک بودیم اولش!

نخاله ی خندید و گفت :اره والا پاک بودیم اولش

……….ادامه داد ،شاه شرقی
سلام بزرگوار روزتان به روشنی سبزه های بهاری

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 13, 1401

درودها استاد شاه شرقی گرانقدر
خوشحالم از دیدارتان در این محفل
و سپاسگزارم از اشتراک اثر ارجمندتان
و منتظر بقیه اش هستم
روز و روزگار شما استاد بزرگوار به شادی

🌸🌸🌸🌸🌸

پاسخ
- شاه شرقی
  فروردین 14, 1401
  
  رفع نقص (۲)
  
  در توقف بعدی
  پرسیدم کجاست ؟
  یکی داد می زد :سخن !
  اما سکوت، حرفی نزن !
  
  این تعارض بودش در کلام
  باز پرسیدم :کجاست ؟
  با اشاره ،گفت :هیس !بود انگشتی بر دهان
  
  وجد آمدم ،گفتم : آهان
  شد اشاره نام ایستگاه نهان
  
  ادامه دارد…….
  سپاسگزارم از نگاهتان
  
  پاسخ
  - فریبا نوری
    فروردین 22, 1401
    
    درود استاد ارجمند
    ادامه ندادید ؟
    
    پاسخ

طارق خراسانی

فروردین 13, 1401

و ما خادمانِ الهۀ شعر
که باز مانده بودیم
تا بلندی‌های نو را فتح کنیم؛
آخرین زهر را
از دستِ بانوی صخره‌ها
نوشیدیم.

سلام و درود بر شاعری که اعجاز را می توان در اشعار زیبایش بسیار دید.

این اثر متعلق به یک ملت و یک فرهنگ نیست
این اعجاز ادبی در سراسر جهان خواننده و خواهان خواهد داشت.
از اینکه دیر به دفتر شما رسیدم علتش مسافرت بود.
روز طبیعت یا سیزده نوروز بر آن بانوی فرهیخته مبارک.

در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌹🌿

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 13, 1401

درودها استاد خراسانی گرانقدر

جای خالیتان بسیار محسوس بود

رسیدنتان به خیر و سلامتی

مهر حضورتان دیر و زود ندارد
هر وقت تشریف بیاورید قدمتان بر چشم صاحب دفتر است

سپاس که به رغم خستگی سفر آمدید و دیدگاه ارجمندتان را نیز در مورد شعر و نظرات به اشتراک گذاشتید

روز طبیعت بر شما هم بسیار مبارک. در استان قزوین که من چند سالی است ساکن هستم؛ 19 اردیبهشت روز طبیعت است و مردم پنجاه به در دارند. البته سیزدهم فروردین نیز عده بسیاری به دامن طبیعت می روند ولی رسم فرهنگی دیرین به در کردن پنجاهمین روز سال در دامان طبیعت است.

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

پاسخ

زهرا آهن

فروردین 13, 1401

درود بر شما
مثل همیشه زیبا قلم زده اید
پایدار باشید🌷🌷🌷🌷

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 13, 1401

سلام زهرا آهن عزیزم
دلتنگتان بودم
خوشحالم که بار دیگر شما را در این محفل می بینم
و ممنونم از نظر لطفتان

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

پاسخ

مینا یارعلی زاده

فروردین 14, 1401

و ما خادمانِ الهۀ شعر
که باز مانده بودیم
تا بلندی‌های نو را فتح کنیم؛
آخرین زهر را
از دستِ بانوی صخره‌ها
نوشیدیم.

👏👏👏👏
درودها بر سرورم استاد نوری گرانقدر
مبهوت شعر و قلم بی همتای شما هستم همیشه
👌👌👌👌
سال نو بر شما مبارک🍃🌹🌹🌹🌹🌹
الهی که تندرست و شادکام باشید🙏

پاسخ

علی معصومی
فروردین 14, 1401

درود ها بر شما
بانو نوری ارجمند
استادانه و ماهرانه دو بانوی الهه شعر و بانوی صخره ها
در تداعی تابلوهایی از قهرمانان اساطیری یونان باستان و
مادر باکره مسبح در پارادکس حقیقت و مجاز، بایدها و شدن ها
سراغاز فتح و نوشیدن شرنگ نیستی ره به موازات هم چونان دوبال پرواز
به رشته نبشتاری اذین بسته اید
تلاش برای زندگی و کشف حقیقت تا نابودی انسانیت که نقطه
پایان زندگی بر پایه عصمت و پاکبست.
🌿🌹

پاسخ
- فریبا نوری
  فروردین 14, 1401
  
  درودها استاد معصومی گرانقدر
  
  سپاس بسیار از مهر حضور
  و دریافت نظر گرامیتان در مورد شعر
  و دیدگاه و تحلیل ارجمندتان در مورد موضوع
  
  با درود بیکران
  
  🌸🍃🌸🍃🌸
  
  پاسخ
فریبا نوری
فروردین 14, 1401

درودها مینا یارعلیزادۀ عزیز م

سپاس فراوان از مهر حضورت

و سپاسی دیگر از دریافت نظر ارجمندت

سال نو بر شما عزیز نازنین هم مبارک

❤️❤️❤️🌸🌸🌸

پاسخ

امیر جلالی

فروردین 14, 1401

از آنجا که معتقدم شعر اثری وحی گونه است ، البته شعر به معنای حقیقی آن … گاهی آثاری می خوانم که یقین دارم که خود نویسنده هم اگر دوباره و چندین باره تلاش کند مانند آن نتواند که خلق کند ، زیرا که آن اثر کار دست وفکر نبوده و ازجایی آمده و نویسنده هم ناگزیر آنرا روی کاغذ نقش زده… اثر شما برای من خیلی آشناست البته از منظر معنایی و روح اثر … آمد و شما هم مکتوب کردید من این حالت را خوب می شناسم… واژه ها و سطرها خود بخود و پشت سرم می آید و شما چاره ای جز نوشتن ندارید… حال، در این میان دایره واژه گان و ذخیر کلمات هم شما را یاری کرده اند و در آن شکی نیست اما ذات اثر جوششی از درون بوده و بس… درود بر شما

پاسخ

فریبا نوری
فروردین 14, 1401

درودها جناب جلالی عزیز

سپاسگزارم از مهر حضور و دریافت نظر ارجمندتان

تشخیص شما درست است دوستی حدیث تلخ زندگیش را برایم تعریف کرد و این شعر زاده شد البته نسخۀ حاضر کمی در سطربندی و سجاوندی ویرایش شده است.

با درود بیکران

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

پاسخ