🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روزگار دلواپسی

(ثبت: 244883) بهمن 14, 1400 

 

چنان گریه کردم ز غمها بسی
در این روزگاران دلواپسی
ندیدم زر اندوز رحمی کند
به دست نیازمند لطفی کند
ندیدم سواره نگاهی کند
به زخمهای پایی اشاره کند
ندیدم سواره به وقت سفر
ببیند قدمهای یک رهگذر
ولی دیده ام چون گذر می کنیم
ز اشک یتیمان حذر می کنیم
به وقت عبور از در کلبه ای
شتابان گذشتیم از نکته ای
مبادا سوالی ز ماها شود
و دست نیازی هویدا شود

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. صفا یغمایی

    بهمن 14, 1400

    سلام جناب مروج
    زیبابود.فقطدربیت دوم اگرفرموده بودید:
    ندیدم زراندوز رحمی کند
    به مرهم نوازش به زخمی کند
    ——–
    ونیز دربیت چهارم:
    ندیدم سواره نگاهی کند
    به زخمم نگاهی به گاهی کند
    ——-
    زیباتروصحیح تر بود
    موفق وپیروز باشید
    🌺🌺🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا