🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روز بی بالی

(ثبت: 2143) مرداد 14, 1395 

مرابستان ، مرا بستان ،از این زیبایِ پوشالی

  شدم گندیده از گندم شدم گِل مال از این شالی

  دلم زخم و تنم درد و تبم  فریادِ بی پایان

   نَفَس را می کُشد آوای این نی ها ی توخالی

   کجا ،تاکی غمِ این رخ نمایانِ  دروغ انگیز

  شدم دروحشت از تشبیه و توصیفات جنجالی

  نماز عاری از خدمت به یک ارزن نمی ارزد

 خدایا خسته ام از این   تقد س  های  اغفالی

  خودم را کرده ام مشغول و بازی می دهم دل را

  غزل  گفتم ،  بلوغ  عاشقی من را  نشد حالی

 همه مد احیِ شطح و  همه تعریفِ  بی عرفان

  نباشد غیرِ صنعت ، این  تغزل های اجلالی

  کجا باید روم  تا سر بگیرد  وصل بی پایان

   کسی باید درآغوشم بگیرد  روز بی  با لی

 

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):