🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 زبان یک خاورمیانه ای….

(ثبت: 256894) اسفند 13, 1401 

 

زندگی
همه زیست زجر آورِ من به زیر آوارِ غم
و جهانم پُر بود از دلسوزیِ لاشخورانی
که دمادم نوک می زدند نایِ بی نفسم را
اما باز خبیثانه پردهٔ فلک می دریدند به مدح خویش
که لاشهٔ ویلانم را رهانیده از شامگه خونین کفتاران
و چنین بی ترحم حتی تناولِ جانم را منت می نهادند
افسوس!! بگذشت درنگ کوته عمر
به سانِ سیب آب آورده ای میان هجمهٔ امواج وُ سنگِ خارایِ ساحل
یکی دعوی نجات داشت وُ دیگری داعیهٔ پناه

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    اسفند 13, 1401

    سلام

    بسیارعالی ست

    در پناه خدا 🌱👌👌👌👌👌👌👌👌🌱

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا